🔺گردن کلفت! ▫️آیت الله شبیری زنجانی: 💢در نجف شخصی به نام ملاهادی در غسل وسواس داشت و می گفت موقع غسل نیتم نمی آید. پیش رفت و راهکار خواست. میرزا گفت: «تو بدون نیت غسل کن گناهش با من». 🔹او ناراحتش شد و پیش آخوند خراسانی رفت. ایشان هم گفت: «پیش خدا گردن گلفت تر از میرزا نداریم. اگر او گناهش را پذیرفته، بدون نیت انجام بده». 🔸او ناراحت شده و فکر می کند که علما مسخره اش می کنند. سپس برای غسل پیوسته داخل آب می رفت و خارج می شد. پس از بارها تکرار، بر سرش کوبید و غش کرد. 🔅در عالم رؤیا (ع) را بالای گنبد دید و به امر حضرت، به محضرش شتافت و از حضرت برای وسواسش کمک خواست. حضرت فرمود: «ما شما را به آقایان حواله دادیم و شما از ایشان نپذیرفتی». در همین حال از خواب بیدار شد و دید که خوب شده است. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۳