🔵 شاگردی که نشانی از اساتید خود ندارد... 🔴 چند روز پیش به طور اتفاقی به رساله آقای جوادی آملی برخوردم... در ابتدا توجهم به جلد کتاب و عبارت آیت الله العظمی جلب شد... سریعا یاد العبد افتادم... استادمان می گفت زمانی آقای جوادی آملی از شرکت کنندگان نماز آیت الله بهجت در مسجد خانم فاطمه زهرا بود... و وقتی به یاد این افتادم که نماز بر پیکر آیت الله بهجت توسط آقای جوادی آملی اقامه شد... 🔵 بی اختیار فکرم درگیر شد تقصیر من نیست... دلم دنبال شباهت میگشت... بین امام و ماموم... بین استاد و شاگرد... ولی چه فایده... حداقل اگر العظمی آن نبود شاید دلم آرام تر بود... 🔴 درگیر همین افکار بودم که با ورق زدن صفحات ابتدایی آن باز فکرم بیشتر درگیر شد... مهری در صفحات اول رساله خورده بود، اهدایی!!! 🔷 که باز یاد آن افتادم که دفتر آیت الله بهجت هیچ وقت رساله خود را به کسی هدیه نمی داد... که این البته سیره علماء بوده است... 🔵 امام خمینی هم که حق استادی به گردن آقای جوادی آملی دارد، هیچ وقت رساله خود را به کسی هدیه نمیداد... 🔵 امام خمینی و آیت الله بهجت هم آقازاده داشتند... ولی هیچ وقت نسبت به دفتر و عملکرد اطرافیان خود بی تفاوت نبودند، حتی در روزهای آخر عمر... 🔵 ولی در دوره ای به سر می بریم که علماء و مراجع به علت کارهای فراوان و افزایش سن امور خود رو به آقازاده ها واگذار کرده اند... که یا نظارتی بر عملکردشان ندارند و یا سکوت کردند که هیچکدام مناسب شان مرجعیت نیست... والعاقبه للمتقین.