با یکی از دوستانم ندا خانم کربلا، سامراء و کاظمین با هم بودیم. کاظمین که زیارت کردیم ندا خانم می‌خواست بره نجف من می‌خواستم بیام تو مسیر پیاده روی عمود شهرداری شیراز. اومدم سوار یه ون شدم گفتم می‌خوام برم عمود ۵۶۷ خیلی برای راننده توضیح دادم گفتم مسیر پیاده روی اصلی عمود ۵۶۷ پیاده میشم گفت باشه ساعت حدودای ۹ صبح بود گفت بفرما چند عمود هم جلوتر پیاده‌م کرد. پیاده شدم دیدم یا پیغمبر اینجا هیچ موکب داری نیست و خلوت خلوته😭 در عین استرس کمی که داشتم، آرامش خودم رو حفظ کردم چون عربی بلد بودم خیالم راحت بود رفتم گشتم ببینم کسی پیدا میشه، دیدم دو تا مأمور یه جا نشستن. ماجرا رو براش توضیح دادم. فهمیدم اشتباهی مسیر کاظمین به کربلا پیاده شدم نه نجف به کربلا🤦‍♀🤦‍♀ دیگه خلاصه گفت نگران نباش ون بگیر برو. گفتم می‌ترسم میشه شما بیاید ون بگیرید گفت باشه... بعد گفتم من پول ایرانی دارم تو این مسیر پول ایرانی قبول نمی‌کنن. پول عراقی هم داد و اومد ون گرفت و خلاصه راننده بعدی هم کمک کرد به یه راننده اتوبوس دیگه گفت و راحت رسیدم به مقصد😌 اگر عربی بلد نبودم قشنگ از ترس و نگرانی هلاک می‌شدم🙈🙄