زبان عربی با هاتف 🇵🇸
داستان اول: سال ۹۲ بود فکر کنم، کتاب الاساسیه صدی الحیات رو باهاشون کار می‌کردم. رسیدیم به کلمه الج
داستان دوم: یادتونه گفتم رفتن به عراقی گفتن أنا نحل؟ (من زنبورم😭) به روح خودم قسم 😂 الانم دیدم دارن میگن أنا سجادة (من فرشم😭😭) مادر من حالا درسته أنا یاد گرفتین نمیشه بعدش هر کمله‌ای یادتون اومد که بگین من همونم که. بعدا جلو یکی حرف بزنه میگن معلم عربیت کی بوده😱