˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
بِســمِ رَبِ شُـــــہَداء وَ صِــدیقــین🥀 🌹 روایت زندگے شــھید مدافع حرمـ محسن حججے ، بھ قلم محمد ع
بِســمِ رَبِ شُـــــہَداء وَ صِــدیقــین🥀 🌹 روایت زندگے شــھید مدافع حرمـ محسن حججے ، بھ قلم محمد علے جعفرے🌹 "از زبان پدر شهید محمد رضا حججی" پدر بزرگم، آشیخ ابوالقاسم امام جماعت مسجد حکیم نجف اباد بود. ورد زبان هابود که پای درس ایت الله بروجردی،ایت الله صدر،ایت الله حجت زانو زده. از قدیم رسم بود کاسب هابعد از نماز صبح درمسجد یک ساعت درس مکاسب می خواندندوبعد در مغازه شان را باز میکردند. هم خیرو برکت می اورد برای کسب وکارشان هم معاملاتشان به حرام نمی افتاد. پدر بزرگم صبح هامکاسب درس میداد وبعد از نماز مغرب وعشا قران. قران راتوی همان جلسات یادگرفتم قبل از اینکه بروم مدرسه. شیخ احمد حججی برادر پدر بزرگم از شاگردان خاص مرحوم اخوند خراسانی بود.وقتی از نجف برگشت، به فکر افتاد در نجف اباد حوزه علمیه را بیندازد. همراه شیخابراهیم ریاضی حوزه علمیه راراهاندازی کردند. وکارشان شد یارگیری برای حوزه. بلند میشدند می رفتند توی روستا هابچه های مستعد را شناسایی می کردند وبه خانواده شان این یکی بچه. ات رابده برای امام زمان. مخارج زندگیوتحصیلشان را تقبل می کرده اند. ایشان از مبارزان اصلی باجریان بهائیت در نجف اباد بود. معروف است که ایشان الاغی داشته که بعد از بحث ودرس سوارش میشده ومی رفته سراغ کشاورزی... .... ✿ฺکانـــال🍃 خــدا✿ฺ ‌❥↷eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 ✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿