فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتم اسب و شمشیر و کلاه خود حضرت عباس و همه پول تعزیه را دزدیدم رفتم مواد بخرم کلاه خود روی سرم بود مواد فروش ترسید ، گفت : یا حسین گفتم : فلانی هستم گفت : فلان فلان شده مرا ترساندی؟ پولها را نشان دادم گفتم : مواد بفرست مواد خریدم یاد شمشیر و کلاه خود افتادم و فهمیدم میتوانم بفروشم با آن هم مواد خریدم یه مقدار از پول مانده بود به دلم افتاد بروم با این پول حمام و بعد بروم خانه ی برادرم و یک بار دیگر تلاش کنم ببینم میتوانم ترک کنم یا نه پول امام حسین را برد با همان پول ترک کرد امشب ، شب اول محرم است به ریسمان آقا امام حسین چنگ بزنید.... 💔💔💔