🌹سعادت
قسمت ششم ...😁
🕊دوست دیگری هست که زندگی عجیبی دارد؛ از ابتدای طلبگی به شدت اهل کار علمی است، کمتر با کسی دوست میشود، بلکه کمتر با دوستی حرف میزند. یک حجرة کوچک یک نفره، زیر پلة مدرسه گرفته و صبح و شام سرش در کتاب است.🤓
خودش مدعی است که در 25 سالگی مجتهد شده. من هم بعید نمیدانم. البته از فضاهای جدید علم فقه اصلاً اطلاع ندارد، فقط به سبک قدیمی کار کرده است. آدم عجیبی است، قدرت گفت و گو با دیگران را ندارد. از حرفهای غیرعلمی یا بهتر بگویم از حرفهای غیرفقهی حوصلهاش سر میرود.😣
از مسایل سیاسی و اجتماعی سر در نمیآورد.😟
در معامله، کلاه سرش میرود.
خیلی زودباور و ساده است، به همین جهت از ارتباط با مردم وحشت دارد.
گویا در قرن چهارم زندگی میکند! زبان و قلمش به سبک 200 سال پیش است، نه روزنامه میخواند، نه تلویزیون نگاه میکند و نه با کتب غیرحوزوی سر و کار دارد، حتی خیابانهای شهر قم را بلد نیست. به احتمال قوی معنای واژه اینترنت، چت و ایمیل را نمیداند. در هیچ ورزشی مهارت ندارد. دوچرخه سواری هم یاد نگرفته است.☹️
من هر چه فکر میکنم نمیفهمم این همه اطلاعات فقهی که جمع کرده، به چه دردی میخورد و چه گرهی را باز میکند؟🤔
مشکل بزرگ او این است که چون سنش بالا رفته، به دست آوردن این مهارتهای اجتماعی برای او بسیار دشوار شده و خودش هم به کلی ناامید است.😐
به هر حال، 15 سال گذشت.😮
امروز تو در شمال شهر، در یک مرکز معتبر صنعتی مشغول کار هستی و ماهیانه بیش از 10 برابر من درآمد داری.
الحمدللّه خانه، ماشین، کامپیوتر، موبایل و امکانات هم داری. امیدوارم یک همسر خوب برایت پیدا شود و به قول خودت «حرّیت» تو را نقطهدار کند.😄
من هم برایت دعا میکنم، به شرط اینکه از این طومار بلند که برای ویژگیهای همسر آینده ات نوشته ای قدری کوتاه بیایی.😅
دیروز 20 دقیقه برای مطالعة آن وقت گذاشتم. اگر موضوع آن را نمیدانستم، فکر میکردم مقالهای درباره ملکة سبا نوشته ای!😂
حسین جان من و تو در یک روز و از یک مادر متولّد شده ایم و در یک خانواده تربیت یافته ایم. بیش از همة برادرها با هم صمیمی هستیم و حرف دل همدیگر را خیلی خوب میفهمیم. در موضوعات مختلف ساعتها با هم گفت و گو کرده ایم و شاید موضوعی نباشد که تیغ مباحثة ما آن را کالبد شکافی نکرده باشد.
دربارة حوزه و روحانیت هم، سالهاست که گفت و گو میکنیم و من کتابهای زیادی در این موضوع به تو پیشنهاد داده ام. به همین دلیل، کمی از سؤال تو شگفت زده شدم. راستش انتظار نداشتم چنین قضاوتی داشته باشی. به احتمال قوی آن کتابها را به خوبی نخوانده ای.
به هر حال مجبورم کردی که با این نامة مفصل، سرت را به درد بیاورم و البته مثل همیشه خوشحال و از تو ممنونم که با اخلاص و صفای قلب و با دقت نظر و تیزهوشی، نکات ارزنده ای را یادآوری کردی.🙃
من در این 15 سال بیشتر به تحصیل مشغول بودهام و الآن دورة عالی تحصیلات حوزوی یعنی درس خارج را میگذرانم. اندکی بیشتر به پایان تحصیل من نمانده است. اینگونه نیست که من تا پایان عمر در قم بمانم. هر روز صبح به کلاس درس بروم و دائم به مباحثه و مطالعه مشغول باشم. من از نیازهای اجتماع غافل نیستم. همین الآن هم در کنار کار تحصیل، فعالیتهای دیگری، از جمله تدریس، تحقیق، تالیف و تبلیغ دارم. در ماه مبارک رمضان، ماه محرم، ایام عزای امام حسین (ع) و بعضی مناسبتهای دیگر، از قم به مراکز دیگر میروم و با متن جامعه از نزدیک ارتباط دارم.😊
ادامه دارد...🍃🌸
🍁منبع :
کتاب ارزش و افتخارات طلبگی محمد عالم زاده نوری🍂