امیرالمومنین :
من شب و روز، آشكار و نهان، شما را به جنگیدن با این قوم فراخواندم و گفتم: بر آنان حمله بريد، پيش از آنكه بر شما حمله برند، که به خدا سوگند با مردمى در آستانه خانهشان جنگ نشد جز كه جامه خوارى پوشيدند. امّا كار را به گردن همديگر انداختید و دست روی دست گذاشتید، تا آنكه از هر سو بر شما تاخت آوردند و شهرها را يكى پس از ديگرى از دستتان برون كردند.
شگفتا و شگفتا! به خدا كه همبستگى اين مردم در باطل خويش، و پراكندگى شما در حقّ خود، دل را مى ميراند، و اندوه را تازه مىگرداند. رویتان سیاه باد و غمتان جانکاه، كه آماج تير بلاييد، بر شما غارت مى برند و ننگى نداريد؛ با شما پيكار مى كنند و به جنگى دست نمى گشاييد؛ خدا را نافرمانى مى كنند و خشنودى مى نماييد.
اگر در تابستان شما را بخوانم، گوييد هوا سخت گرم است، مهلتى ده تا گرما كمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم، گوييد سخت سرد است، فرصتى ده تا سرما از بلاد ما به در شود. شما كه از گرما و سرما چنين فرار میکنید، به خدا سوگند که از شمشير آخته بیشتر مىگريزيد.
ای مردنمایان نامرد! کمخردان نازپرورد! كاش شما را نديده بودم و نمىشناختم كه به خدا، پايان اين آشنايى ندامت بود و دستاورد آن اندوه و حسرت. خدا بکشدتان! دلم پر خون کردید و سينهام مالامال از خشم؛ پياپى جرعه اندوه به كامم مىريزيد، و با نافرمانى و فروگذارى جانبم، كار را بهم درمىآميزيد،
چه کسانی در کشور ما مخاطب این سرزنش امیرالمومنین هستند؟