💠نقد وبررسی
🍀1- هنگامى كه مذهب را آن قدر گشاد كنيم كه بت پرستى و توتميسم را در بر بگيرد و هنگامى كه چشم را روى هم بگذاريم و مذاهب دستورى و سنّتى و عاطفى را از مذهب اصيل و ضد سنّت، تشخيص ندهيم، راستى مجبوريم كه مذهب را عامل انحطاط و افيون تودهها قلمداد كنيم؛ چون در طول تاريخ، درگيرى مسيحيت با آزادى و علم، چشمگير است و نردبان گرى و جلوداريش براى استعمار آشكار و مشخص.
مذاهب دستورى و عاطفى، هم توحيد دارند و هم رسالت و اخلاق و در اين اخلاق، هم سخن از صبر است، هم از زهد و قناعت و انتظار.
⬅️براى شناسايى هر مذهب بايد با اين ملاكها و خصوصيات و ويژگىها پيش رفت، نه با اسم و رسم.
2- كشورهايى همانند ژاپن و آمريكا و ايتاليا و آلمان و انگلستان و فرانسه، با دينهايى در حد خورشيد پرستى و بودايى و ودايى و با دينهايى بسته ودستورى به تمدنهايى رسيدهاند و از پيشرفتهايى برخوردار گرديدهاند و اين نشان مىدهد كه انحطاط مادى، انگيزهى مذهبى ندارد و به مذهب مربوط نيست.
نبود رهبرى و ضعف و جهل و تجمّل و استعمار، اينها از عواملى هستند كه ما را عقب نگه داشتهاند، در حالى كه به خاطر جدا ماندن و جدا كردن از مذهب اصيل، جرم اين عقب افتادگى را به مذهب بستهاند. و همين، يك شگرد استعمارى و يك برون فكنى روانى است كه قدرتهاى بزرگ به آن دستزدهاند تا خود را تبرئه كنند و سرچشمهها را بپوشانند.
انحطاط مادى معلول اين عوامل پنج گانه است.
اما انحطاط اجتماعى و انسانى اين قرن به خاطر جدايى از زيربناها و زمينهها و انگيزههاى رشد و حركت است كه به آن اشاره كرديم و گفتيم كه اين تمدن، انسان را به رفاه رساند اما به شكوفايى استعدادهايش كمك نكرد و جامعهى او را بيش از يك دامپرورى منظم نساخت و ناچار انسان دادش در آمد.
همه صنعت و قدرت به جز جنگ و مرگ نيافريد.
3- مذهب، زمينه ساز و راهبر علم و فكر است و خود، عامل پويايى و تحرك فكرى و پيشرفت علم و صنعت و ثروت است و خود، سازندهى نيروهايى كنترل كننده و نگه دارنده در درون انسان است.
آيا اين برترى و رهبرى باعث ركود و انحطاط است؟
بايد در مسأله دقت كرد كه برتر بودن مذهب از علم و فكر و زمان، به ايستايى و محافظه كارى نمىانجامد، بل از آن جا كه با پيشرفت علم و فكر و مرور زمان، چهرهى آن روشنتر و مشخصتر مىشود، مذهب اصيل به فكر
كردن و پيشرفت علم كمك مىكند.
👌برتر بودن مذهب اصيل، همان رهبرى كردن و زمينه دادن و جهت دادن آن به فكر و علم و تكنيك است.
4- مذهب اصيل همان طور كه عامل انحطاط نمىشد، دستاويز استعمار هم نخواهد شد و نردبان طاغوت هم نخواهد گشت. اين مذهب انسان را به انسانيت خويش مىتواند برساند و او را از اسارت بتها آزاد مىكند و از حكومت غير از خدا رها مىسازد. و «اللَّه» را در درون انسان و در جامعهى انسانى و در هستى حاكم مىنمايد و در نتيجه هواهاى دل و حرفهاى خلق و جلوههاى باطل و تسلط طاغوتها و بتها و خدايان كنار مىروند و شخصيت انسان نضج مىگيرد.
اين مذهب بر پايهى عشق به حق و آزادى از غير حق قرار دارد و بر پايهى عبوديت و عشق به حق و زهد و آزادى از غير حق استوار است و اين عشق و آزادى همان توحيد و يكتا پرستى است و اين توحيد اولين سنگ مذهب اصيل است، پس اين مذهب دستاويزى براى طاغوت نخواهد داشت و بزرگترين مسؤوليتها را به دنبال خواهد آورد. اين مذهب، شخصيت و مسؤوليت در توده مىآفريند، نه بىشخصيتى و بىتفاوتى.
🔸اما طاغوت بىكار نيست. او براى خود دستاويزى مىتراشد و مذهبهايى سنتى و عاطفى مىآفريند.
🍀پس نه مذهب، كه حتى علم هم دستاويز مىشود و مسخ مىشود؛ چون اين انسان سركش و طاغوت، جز اين كارى ندارد و مذهب اصيل هم جز درگيرى با اين طاغوت و بر كنار كردنش نقشى ندارد. ⬅️در اين مذهب، مسؤوليت تا حد رفاه نيست، كه تا حد شكوفايى استعدادهاست و در برابر اين مسؤوليت، ولنگارى نيست و تقدير و سرنوشت عامل بىكارى نيست؛ چون به همان اندازه كه دادهاند بازدهى مىخواهند و همان قدر كه قدرت و وسعت دادهاند تكليف گذاشتهاند و هر كه بامش بيش برفش بيشتر.
🍀و در اين درگيرى بايد از جان و مال گذشت و به چيزى دل نبست- زهد- و در اين درگيرى بايد ايستاد و عقب ننشست- صبر- و با اين همه نبايد نااميد بود و حتى در سختىها مأيوس- انتظار- كه هستى و جبر تاريخ هم با شما همراه است و اجتماع انسانى به دنبال اين هدف در راه است.