📝دست نوشته ی مادر
🌺 شهید مجتبی اصلاح الطرفین
چند صباحی ست که گویی بوی بهشت می آید و بر بال ملائک مادر جان! نام تو را می بینم. مجتبی، ای نو گل پرپر شده ام! ای تو که بیست بهار از این دنیای فانی را بیشتر ندیده بودی و در اوج جوانی و شادابی سوار بر مرکب توسن شهادت چه شتابان و خالصانه در راه عشق به خدا و وطن جان دادی. در آن لحظه که تیر دژخیمان با جسم پاکت یکی شد و خون سرخت بر زمین ریخت، ای نوجوان رشید من! ردای زیبای شهادت را فرشتگان بر تنت پوشاندند و لباس پر افتخار سربازیت را به بهترین رنگ، رنگ خون یک شهید زینت دادند. در آن لحظه که تن و روحت در خون غلطید، عزیزکم! مقام شهادت به تو تعلق گرفت و بر همگان روشن گشت که مجتبی به اقتدای از امامان، شیفته و دلباخته در خط سرخ جهاد فی سبیل الله گام برداشته و در ابتدای راه با سعادتی بی مانند، هم آغوش شد. بر سرو شهادت شهادت تکیه زدن، لیاقتی نیست که به راحتی بدست آید و این همای سعادت مرغی نیست که بر خانه هر کسی بنشیند و تو ای پسر خوبم و تو ای تمثیل و تشبیه رشید مردان و شیر دلان تاریخ، چه خوب و زیبا شایستگی کسب درجه والای شهادت را یافتی . مجتبی جان، گرچه همیشه چشم به راهت می مانم، می دانم که همه جا و همه وقت در هرجا حضور داری؛ زیرا شهیدان زنده اند و تو نمرده ای. صمیمانه از صمیم قلب «قلب یک مادر» رسیدن به این رتبه الهی و مقام روحانی را به تو تبریک می گویم و از خدا می خواهم با شهدای اُحد و خندق و بَدر همنشین شوی و بهشت گوارای وجود پر مهرت باشد.
مادر جان! مجتبی، شهیدم! شهادتت مبارک و روحت شاد باد.
🇮🇷
@hayatetayebe1