⭕ تا دیر نشده این تصور را بشکنید!
🔹در ایام انتخابات ریاست جمهوری،بارها به همراه دوستانم،در قالب برگزاری تریبون های آزاد، به میان مردم رفتیم.تریبون آزادهایی که از بهمن آغاز شده بود و هر چه به ایام انتخابات نزدیک تر می شد حرارت بیشتری می یافت.بعد از ظهر روزی که نامزدهای تایید صلاحیت شده اعلام شد، ما در منیریه تهران تریبون آزاد داشتیم.فضا کاملا امنیتی.چرا؟ چون اسامی نامزدهای برگزیده انتخابات اعلام شده بود! یعنی احتمال داده بودند برخی از مردم بریزند بیرون و اعتراض کنند، از همین جهت تریبون ما نیم ساعتی بیشتر دوام نیاورد و جمع مان کردند. در اون تریبون و تریبون آزاد های بعدی تا انتخابات،از میان مردمی که دغدغه انتخابات داشتند یک نکته بارها گفته شد؛«انتخابات نیست انتصاباته»،«رئیسی رئیس جمهوره دیگه»،«رئیسی گزینه خودشونه»،«چرا انتخابات برگزار می کنید؟ خب بگید رئیسی برندس دیگه». اینها کسانی بودند که توجه ای به صحنه و انتخابات داشتند، بقیه که کلا نمی خواستند رای بدهند و داد و بی داد می کردند و قس علی هذا.
🔸غرض از بیان این خاطره چیست؟ خوشبختانه یا متاسفانه باید بپذیریم دولت سیزدهم حداقل در بخش کثیری از افکار عمومی گزینه انتخاباتی نظام و حاکمیت تلقی می شود. گزینه ای که برای روی کار آمدنش حاکمیت بسیاری را رد صلاحیت کرد، نامزد پوششی فرستاد و در نهایت در رقابت با آرای باطله و در یک مشارکتی حداقلی پیروز شد.
🔸گزینه ای که آنقدر همچون سوپرمن تصویرش کرده ای که از ریاست یک قوه به ریاست قوه ای دیگر سوقش می دهی. یعنی قحط الرجال است و این آخرین تیر من است.
تلقی این بدنه عمومی آن است که از صدر تا ذیل حاکمیت بسیج شدند تا رئیسی رئیس جمهور شود. تلقی که اتفاقات، فعل و انفعالات، مواضع و اقدامات برخی مسئولین نظام، آن را در اذهان تقویت کرد.
🔸 خواسته یا ناخواسته امروز دولت سیزدهم معادل با بسیاری از مفاهیم و اشخاص تعریف می شود. معادل انقلاب اسلامی، معادل جمهوری اسلامی، معادل اسلام، معادل مذهب، معادل رهبری، معادل تمامی شعارها و آرمانهای انقلاب،معادل بسیجی ها و هیأتی ها و...
در این معادل سازی هم تلقی کننده های این گزاره بالا مقصر اند و به خطا تحلیل می کنند و هم نیروهای ذیل گفتمان انقلاب که در ایام انتخابات به هر دلیلی خواسته یا ناخواسته این برداشت را جا انداختند و دولت سیزدهم و رئیس جمهورش را مساوی و معادل با کل ارزشها و شخصیت ها و مجموعه های نظام کردند.
🔸این معادل سازی آگاهانه یا ناآگاهانه منجر به فاجعه ای بزرگ خواهد شد. فاجعه ای که اگر جلوی آن گرفته نشود سرمایه اجتماعی گفتمان انقلاب اسلامی روز به روز لاغرتر می گردد. این معادل سازی چند نتیجه را به همراه دارد.
1️⃣ این همانی صورت گرفته راه پرسش گری و نقد را می بندد و شخص رئیس جمهور و دولت سیزدهم را در هاله ای از قداست می برد. قداستی که خط قرمزساز است. خط قرمزی که اگر توسط نیروی انقلابی زیرپا گذاشته شود، کانه که گناهی بزرگ مرتکب شده است و باید بابت این انتقاد و پرسشگری اش توبه و انابه کند.
2️⃣ هرگونه خطا، ناکارآمدی، فساد، قصور و تقصیری توسط دولت مردان، به پای همه چیز نوشته خواهد شد. به پای نظام، رهبری، انقلاب، شهدا، بسیجی ها، مسجدی ها، مقدسات، اسلام و..
3️⃣ در این تلقی سازی دولت مردان آخرین شانش ها و داشته های جمهوری اسلامی معرفی می شوند. یعنی اگر اینها هم نتوانستند کاری کنند، پس مشکل از جای دیگر است. به قول ضد انقلاب؛«مشکل ریشه ای است و باید ریشه را قطع کرد». این یعنی شما هیچ حالت جایگزینی را برای نسخه موجود در چنته نگذاشته اید تا اگر روزی این دولت هم در اذهان عمومی ناکارآمد فهم شد، نسخه بدیل و جایگزین بدهید. با زبان بی زبانی به مردم می گویید تمام ما همین است. اگر شد که شد اگر نشد... اگر نشدچی؟ پاسخی دارید؟
🔺 چاره چیست؟
اولا
جریان انقلابی باید تصورش را از رئیس جمهور و مسئولین دولت سیزدهم اصلاح کند. یعنی به آنان صرفا به چشم یک کارگزار معمولی جمهوری اسلامی نگاه کند و نه چیز دیگری عینک جناحی، باندی، قبیله ای را باید برداشت این افراد مسئولینی هستند که صرفا باید آنان را براساس خروجی و کارآمدی شان قضاوت کرد و نه اعتقادات وخلقیات و روحیات شخصی و شخصیتی شان.
🔺ثانیا اینکه
جریان انقلابی باید علمدار پرسش گری، مطالبه گری و بیان مشکلات و معضلات مردم باشد. صدای گرونی ها، کم کاری ها، بی عُرضگی ها وبی تدبیری ها باید همان کسانی باشند که در ایام انتخابات با صدای بلند گفتندمردم به فلانی رای دهید. اگر مردم این سکوت کَر کننده را ببینند دیگر گوششان برای هیچ، تاکید میکنم برای هیچ صدای دیگری شنوا نخواهد بود کمااینکه بسیاری از آنان امروز هم به این بلیه گرفتار شدهاند.
🔺راهی نیست جزآنکه این تصور غلط را بشکنیم اگرنشکنیم قمار بزرگی را آغاز کرده ایم،قمار بر سر مجریان.
علی ریاحی پور
🇮🇷
@hayatetayebe1