🌹نحوه‌ی شهادت دردناک شهید حجت‌الله رحیمی هر کاروان راهیان نوری که وارد منطقه جنوب می‌شد، یک گروه بچه‌های خادم‌الشهدا، همراه با راوی آن منطقه به کاروان برای روایت‌گری و هم راه بلد منطقه و هماهنگ کننده ملحق می‌شدند. بچه‌های گروهی که با شهید رحیمی بودن، مستقر در کوه های اهواز (میشداغ )بود که کاروان‌ها را برای دیدن از مناطق و پادگان دژ برده بودن که شهید رحیمی یکی از کسانی بود که اتوبوس هارو هماهنگ می کرد، جلوی درب خروجی پادگان دژ در حال دویدن بود که پاهاش گیر می‌کنه و در جلوی یکی از اتوبوس ها به زمین می‌خوره، راننده هم که تازه به حرکت افتاده بوده اونو نمی‌بینه، شهید حجت الله هم هرچی سعی می‌کنه از زیر اتوبوس بیاد بیرون نمیتونه، و لاستیک‌های اتوبوس با اون همه وزن از روی بدن ضعیف و ظریفش رد می‌شه، با فریاد بچه های ستاد شهید صیاد شیرازی، راننده فکر می‌کنه الآن روی کسی هست برای همین اشتباهاً دنده عقب می‌گیره و دوباره به روی پیکر شهید حجت‌الله میاد و همینطور وایمیسه، راننده میاد پایین و وقتی با این صحنه مواجه میشه دچار شک عصبی می‌شه و به سرعت سوار اتوبوس می‌شه و اتوبوس رو از روی پیکر شهید برمی‌داره، ولی دیگه خیلی دیر شده بود، چون شکم شهید رحیمی پاره شده و روده‌هاش بیرون اومده بود و به آرزوش که شهادت بود رسیده بود. خوشا به سعادتش و زمانی که به پدر شهید رحیمی خبر دادند، گفته بود من می‌دانستم که فرزندم شهید می‌شه... روحش شاد...