📜 امروز به روایت دیروز ▪️بن بست های آسمانی ▫️«نمیشه که» را می گوییم ولی می شود و می دانیم که می شود. خود ما بارها تجربه کرده ایم. توی آزمون هایی قبول شده ایم که نمی شد. توی موقعیت هایی سربلند بیرون آمدیم که نمی شد. حتی در رانندگی روزمره هم گاهی خطراتی از بیخ گوش ما رد می شود که «نمیشه که» ... نه؟! ▫️نه واقعا دقت نمی کنیم. عادت کرده ایم انگار به دیدنِ خرق عادت ها. که «خدا رحم کرد» را بگوییم و بگذاریمش به پای اتفاقی نادر. اما با این حجمِ از نشدنی هایی که در زندگی ما دارد رخ می دهد، شک باید کرد که نشدنی ها نادرند یا شدنی ها؟! ▫️هر دفعه که نگاه می کرد، چیزهای عجیبی می دید. نادر بود. نشدنی. شاید مثلا میوه ی تابستانی وسط زمستان و برعکس، توی محراب عبادت مریم (س). نه الان! قبل از میلاد مسیح (ع) را می گویم. الان که شدنی است و آن موقع ناشدنی جلوه می کرد. و زکریا (ع) سوال می کرد که این ها چیستند و جوابی می شنید که شک و شبهه ای برایش نماند. نه! کسی نیاورده بود. همه عجایب از جانب خدای متعال آمده بود. ▫️همین صحنه ها را که حضرت زکریا (ع) دید، دست به دعا برداشت. چه زمانی؟! زمانی که تهِ بن بست بود و ناشدنی جلویش. پیرِ پیر بود و به خدای متعال هم همین را گفت: «وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا» و در سن پیری چه کسی بچه دار می شود؟! کم هم نخواست و شبیه ترینِ به حضرت مریم (س) را از خدا درخواست کرد. ▫️تهِ بن بست ها، زمان دیدنِ ناشدنی هایی که شدند، تازه وقت گرفتن سر رو به آسمان است. نگاه ما اگر به بن بست باشد، مسلما ناشدنی ناشدنی باقی خواهد ماند ولی اگر نگاه به بالا باشد، او می شنود. خوب هم می شنود. و خوب هم بلد است چه کار کند. ▫️یحیی (ع)، میوه ی دعای زکریا (ع) بود. حاصلِ ناامید نشدن ... نتیجه پناه بردن به دامن خدای متعال ... و پناهنده شدن، در بن بست ها، بهترین راه حل است که «إِنَّكَ سمَِيعُ الدُّعَاء»... 🔻 @HDSHARIF hd.sharif.ir