از اون شبی که زجـــــر منو دســـت عمـــه داد لکنــــت زبون من، نــه مـــــــــداوا نمی‌شــــود پیـــــر زنـــی که موی مــنو می‌کـــشید گفت: زلفی که سوخته گره‌اش وا نمی‌شود..💔