گاه در ابیاتی شعرا سوالی را مطرح می کنند. که این کار به دلایل متعددی صورت می گیرد : ۱-انکار چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را؟/سماع وعظ کجا،نغمه ی رباب کجا؟ ۲-تعجب و شگفتی توخودچه لعبتی ای شهسوارشیرین کار؟ که توسنی چو فلک رام تازیانه ی تست! ۳-تحقیر بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور،بهرام گرفت؟ ۴-ریشخند چرا شیر جنگی چو روباه شد؟ ز جنگش چنین دست کوتاه شد ۵-سرزنش چند گویی که چو ایام بهار آید گل بیاراید و بادام به بار آید؟ ۶-تعظیم این بارگاه کیست؟که گویند بی هراس کای اوج عرش،سطح حضیض تو را سپاس ۷-تنبیه و هشدار تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟ ۸-بیان رنج و اندوه غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟ به طاقتی که ندارم،کدام بار کشم؟ ۹-تجاهل از امری آن ماه دو هفته در نقاب است؟ یا حوری دست در خضاب است؟ (در بدیع به این نوع جمله ی استفهامی،تجاهل العارف می گویند.) استفهام انکاری و استفهام تأکیدی استفهام انکاری(پرسش انکاری) اگر جمله ی پرسشی با فعل مثبت برای انکار موضوعی بیاید ((استفهام انکاری)) است. مثال: همچو نی زهری و تریاقی که دید؟ یعنی هیچ کس زهر وتریاقی(پادزهری) مانند نی ندیده است. استفهام تأکیدی(پرسش تأکیدی) اگر جمله ی پرسشی با فعل منفی برای تأکید موضوعی بیاید ((پرسش تأکیدی)) است. مثال: مگر به تو نگفته بودم؟ مگر اشک سیه روزان که سیل حوادث را هدایت می کند به استحکام کاخ پوشالی جبّاران به سخره نمی نگرد؟ https://eitaa.com/hedayate10