تفاوت جان بخشی و تشخيص
تشخيص يعنی اينكه فقط ويژگی انسان را به غير جاندار نسبت دهيم.
مثال: كتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ويژگي انسان است) پس تشخيص است.
مثال های دیگر:
* دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.)
* عقل چشم گشوده بود.
* بادها بیکارند.
* ابرها خشک وخسیس......
* شب ایستاده است.
* گل بخندید و باغ شد پدرام
* عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
اما جان بخشی يعنی نسبت دادن ويژگی جاندارِ غير انسان به اشيا
مانند: ابر پرواز كرد. (پرواز كردن ويژگي جاندارِ غير انسان است كه به ابر نسبت داده شده است.)
نمونه هایی دیگر:
* سرنوشت پرهایش را گشود
* قضا چون ز گردون فرو هشت پر
* نسیم سبک بال می زد.
*حسادت به وجودش حمله می کرد. کانا ل درسی12
https://eitaa.com/hedayate12