نترسيدن از مرگ، نشانه‌ى صدق ويقين است. وقتى مرگ از راه مى‌رسد شوخى‌ها، تعارفات و خيالات مى‌گريزند، تنها انسان مى‌ماند و اعمال او. در لحظه‌ى مرگ، انسان باور مى‌كند كه متاع دنيا كم است و آخرت بهتر وباقى است. در لحظه مرگ، انسان باور مى‌كند كه دنيا غنچه‌اى است كه براى هيچكس شكفته نمى‌شود و دوستان دنيوى مگسانند دور شيرينى. انسان اگر به مرتبه يقين برسد، هرچه به مرگ نزديك‌تر مى‌شود، احساس قرب ووصول به لقا وديدار الهى مى‌كند. به همين دليل حضرت على عليه السلام وقتى ضربه‌ى شمشير را بر فرق خود احساس كرد فرمود: «فُزتُ و ربّ الكعبة» قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم. امام حسين عليه السلام در كربلا هر چه به زمان شهادت نزديك مى‌شد، صورتش برافروخته و شكوفاتر مى‌گرديد، و وقتى در شب آخر از يارانش پرسيدند: مرگ نزد شما چگونه است؟ جملاتى را در جواب عرضه داشتند كه نشان دهنده‌ى يقين آنان به حقّانيّت راهشان بود، آنها مرگ را شيرين مى‌دانستند و حتّى برخى از آنان در همان شب آخر با يكديگر مزاح مى‌كردند.