🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 غزه و حرمله ها بار دگر کرب و بلا شده این قافله راهی به ره دشت بلا لحظه خون شدن کودک شش ماه شده صد غزل از غم او بی سر و بیچاره شده آه دستان پدر از غم او می لرزد دشمنش قوم یهودی به غمش می خندد غزه و علقمه و تشنه لبی تکرار است عطشش قطعه جانسوز ز آن سردار است خیمه ها سوخت ولی غزه نمادی گردید قطره اشکت به غمش جرعه آبی گردید آخر آن منجی ما حضرت مهدی آید فتح قدس قبل ظهورش به زمانی باید سروده : حسین احمدی دورودی