#داستان |
#داستانک 📖
تقریبا دوسالی میشه همو ندیدیم اگرهم می دیدیم تصویر کاملی نداشتیم از پشت ماسک و با فاصله اجتماعی 🧕..... 🧔........ 👩🦱....... 👱♀️
این بار عمه جون همه فامیل و به باغشون تو شهریار دعوت کردن 🏞️
یه عده گفتن دوره، یه عده گفتن تو این کرونا چه لزومی داره؟! یه عده که قبل کرونام قهر وکدورت و کینه علت نیومدن شون بوده و هست همچنان از خودشون رونمایی نکردن🙋♂️
خلاصه ما سی چهل نفر که اومدیم و جمع شدیم؛ خانواده محسنی و فراهانی هستیم و خانواده ی شایان و توکلی.
ما و محسنی ها مقید و بلعکس توکلی ها و خانواده شایان، شعارشون"آدم باید دلش پاک باشه" بوده و هست.
وسوال من از کودکی اینکه چرا این دل پاک در ظاهرشون رسوخ نکرده؟
سپیده که پاچه تنگ شلوارش عجیب فاصله روتا مچ پاش رعایت کرده بود🦶به سمت مرتضی رفت وگفت:خب مرتضی دانشگاه چه خبر می رسی درس بخونی یا اونجام ستاد امر به معروف زدی؟
صدای خنده دسته جمعی....
وقتي مرتضی فاصله خودشو با سپیده دید سرش و پایین انداخت و به دکمه پیراهنش خیره شده بود.
یباره سرش و بالا گرفت و با لحن جدی گفت:"عه کلاغه رو!"
تا سپیده سرشو چرخوند، مرتضی دوییدو بین مازیار و نیما روی مبل خودشو جا کرد و گفت:والا ما که داریم درس می خونیم ولی یه عده دانشگاه رو با ... اشتباه گرفتن.
سپیده شالش رو که رو دستش آویزون بود کشید و مچاله کرد و به سمت مرتضی پرت کرد.
-چرا فرار می کنی مگه چیکارت کردم؟!
مرتصی باخنده گفت:از پرتاب ونشونه گیریت کاملا معلومه کاری نداشتی باهام.
سپیده:واقعا که بی جنبه ای😠
مازیار بلند شد و از پسرا جدا شد به سمت سپیده رفت.
-ول کن بابا این برادرا نمی زارن دو دیقه مثل بچگی هامون خوش باشیم.
مرتضی دستاشو کشید جلو و گفت:من از خدامه مثل بچگی ها باشیم
بیا پسرا با پسرا،🧔🤵🙋♂️🤵
دخترا با دخترا🧕👩🦱👱♀️🧕
سپیده:آقا کوچولو شما دیگه خرس گنده شدی عزیزم. دلت باید پاک باشه. حالا انگار ما گفتیم. مثل بچگی ها ما میخواییم خاله بازی کنیم پسرا کشتی و فوتبال ... زنونه مردونش کرد سریع
______________________
من خواهر مرتضی هستم، وقتی مشغول پذیرایی بودم حواسم به این گپ وگفتا بود ولی واقعا نمیدونستم چی بگم.
مخصوصا جملهی "آدم دلش پاک باشه" که حالم از شنیدن این جمله بد میشه.
بنظرتون چی بگم، این بحث تو گروه فامیلی مون بد جوری داغ شده.
نظرشماچیه؟!
نظرتونو بفرستین برام🙂
🆔
@Shhmbk
#تولیدی
🌸
@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓