👈 داستان غدیر
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در دهمین سال هجرت به همراه قبایل و طوایف مختلف عازم حج گردید. و روز شنبه بیست و چهارم یا بیست و پنجم ذیعقدةالحرام به قصد حج، پیاده از مدینه خارج شد و تمامی زنان و اهل حرم خود را نیز در هودج ها قرار داد و به همراه تمام مهاجرین و انصار و قبایل عرب حرکت فرمودند.
پس از آنکه رسول خدا مناسک حج را انجام دادند، به همراه حاجیان که حدود 124 هزار نفر بودند، قصد بازگشت به مدینه را فرمودند. پیامبر و همراهانشان در روز پنجشنبه هجدهم ذیحجه به غدیر خم رسیدند و آن مکانی بود که راههای متعدد (راه مدینه و مصر و عراق) از آنجا منشعب می شد.
در این روز جبرئیل امین فرود آمد و از سوی خدا سبحان این آیه را آورد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِين: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان، و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. خداوند تو را از (خطرات) مردم نگاه می دارد؛ خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند.» (مائده، آیه 67)
امین وحی الهی آیه فوق الذکر را آورد و از طرف خداوند به آن حضرت امر کرد که علی علیه السلام را به ولایت و امامت، معرفی و منصوب فرماید.
در آن هنگام اذان ظهر گفته شد و حضرت نماز ظهر را به جماعت خواندند، پس از اتمام نماز بر محل مرتفعی که از جهاز شتران ساخته شده بود، قرار گرفتند و با صدای بلند این گونه فرمودند: حمد و ستایش مخصوص خداست. از او یاری می خواهیم و به او ایمان داریم و توکل ما به اوست. ای مردم، همانا خداوند مرا آگاه کرده است که دوران عمرم سپری شده و به زودی دعوت خداوند را اجابت کرده و به سرای باقی خواهم شتافت...
بیندیشید و مواظب باشید که پس از درگذشت من با دو چیز گرانبها که من در میان شما می گذارم، به خوبی رفتار کنید. آنکه بزرگ تر است کتاب خداست که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شماست (کنایه از این کتاب خدا وسیله ارتباط با خداست) و امانت دیگر عترت من می باشد و همانا خدای مهربان مرا آگاه فرمود که این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض بر من وارد شوند. بنابراین از آن دو باز نایستید و کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد.
سپس دست علی علیه السلام را گرفت و او را بلند نمود و فرمود: هر کس که من مولای او هستم علی علیه السلام مولای اوست و این سخن را سه بار تکرار فرمود. سپس به دعا گشود و فرمود: بار خدایا، دوست بدار آن کس را که علی علیه السلام را دوست بدارد و دشمن بدار آن کس را که علی علیه السلام را دشمن بدارد. یاری فرما یاران او را و خوار گردان، خوارکنندگان او را. او را محور و میزان حق و راستی قرار بده.
آنگاه فرمود: این سخن را آنها که حاضرند به غائبین اطلاع دهند. هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که جبرئیل رسید و این آیه را ابلاغ کرد:
«اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً»(مائده/ 3) در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: الله اکبر! بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی علیه السلام بعد از من، سپس مردم به امیرالمؤمنین تهنیت و تبریک گفتند.
پیش از همه ابوبکر و عمر بودند که تبریک گفتند. عمر گفت: به به برای تو ای پسر ابوطالب که صبح و شام را درک کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی.
📗
#الغدیر، ج 1
✍ علامه امینی