🌹 " چگونه سالی شیرین و پُربار داشته‌باشیم؟" نویسنده: فاطمه اقبالی کم کم آسمان ابری می شود ابر ها بیشتر و بیشتر می شوند نسیم تبدیل به تندباد می شود. شاخه های درختان تکان می خورد محکم و محکم تر. نزدیک بهار است و شاخه ها به شکوفه نشسته اند. هراس اینکه تا صبح روی شاخه نماند دلم را بی قرار کرده است. حس می کنم شکوفه ها شب سختی را پشت سر می گذارند. آیا سرما و باد شدید آنها را از پا در نخواهد آورد. امشب را اگر بتوانند به سلامت سپری کنند روزی به بار خواهند نشست. نگران به رختخواب میخزم. پتویم را روی سرم می کشم و آرزو می کنم ای کاش صبح ان ها را با وضعیت خوبی ببینم. ای کاش تا صبح دوام بیاورند ...صدای پر زدن و آواز خواندن پرنده ها پشت شیشه های پنجره خواب را از چشمان من می رباید. برمی‌خیزم نگاهی به آسمان نیمه ابری و اشعه های خورشید تابان، یادم می آورند که دیشب، شب سرد و سختی برای شکوفه ها بود. پشت پنجره می روم تا آنها را ببینم بعضی افتاده اند. بعضی سرما را تاب نیاورده اند و خشکیده اند. بعضی انگار محکم دو دستی شاخه درخت را چسبیده‌اند، سرسخت و مقاوم. باد و سرما را تحمل کرده اند و امروز زیر اشعه های خورشید دلربایی می کنند با خود می اندیشم. فردا از آن کسانیست که در تندباد و حوادث و سردی های روزگار دست توکلشان دو دستی درخت امید به خدا را بچسبد. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❎️ کپی بدون ذکر نام نویسنده و کانال "حرفه‌داستان" مجاز نیست ❎️ https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d