همیشه لباس کهنه میپوشید. درآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
#زندگی_به_سبک_شهدا
🌹محفل عشاق الشهدا👇
🆔️
@hermanhorr
کانون حرمان هور و شهدای گمنام دانشگاه ملایر