🔰‌تقدیم به ساحت امام الهادی(ع)🔰 آشنای دوردست سال‌های آزگار! داشتم عشق شما را از کجای روزگار؟ می‌گذارد در رواق چاره‌های هفته‌ها * استجابت‌‌های چشمت با دعاهایم قرار دجله که همسایه‌ات هست، اینچنین بی‌طاقت است حق بده از دوری‌ات فوّاره گردد آبشار «تشنه‌ی آب فراتم...» دجله این را گفته بود خوش به حال عاشقی که خویش را دارد کنار جز تو که خون خدایی و خدایت خون‌بهاست، کی کسی با یک تبسّم کرده شیری را شکار؟ جا ندارد حرف‌هایت بین حرّافی شهر چون نمی‌گنجد وقارت در دل داد و هوار گرچه دنیا پر شده‌ست از دادمستی‌ها ولی هر دوتار و هر سه‌تاری می‌شود روزی دچار شعر تو آن حاکم بی‌اتّکا را مست کرد پس چرا من تکیه دادم عمر خود را بر شعار؟ شعرخواندن گرچه در شأن لبت هرگز نبود از نگاهت می‌سُرد آرایه‌های مستعار پرپرت می‌خواستند اما جهان مسحور توست خار هر جا خودنمایی هم کند خوار است خوار شک ندارم خود به ویران‌خانه‌ها سر می‌زدی چون پناه بی‌پناهانی؛ ندار هر ندار سامرا گرم نوازش‌های نعلین تو بود، دشمنت خوش بود خود را کرده بر مرکب، سوار لحظه‌لحظه کوخ می‌رفتی ولی در کاخ نه! همنشین درد مظلومی، نه ظلم تاج‌دار اُلدرم‌های سلاطین از شکوهت کم نکرد ای به قربانت که حتّی بی‌نگینی شهریار ‌تا خدا دیدت برای بار چارم وحی کرد: «لافتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار» زودباورها نباید مرثیه‌خوانت شوند چون تصوّر می‌کنند آئینه‌ها را در غبار قحطی‌است و ابرهای ذکر خیرت آمدند نام خود را می‌گذارم بعد از این باران، بهار... * چهارشنبه‌ها روز زیارتی امام هــــــادی(ع) است. سیدباقر سیدی‌زاده پاییز ۱۴۰۰ ‌ [@SEYYEDIZADEH]