(ع) ⬅️ عبدالله‌ابن‌حسن رو میشناسی؟ ▪️ امشب شب پنجم محرم، منتسب به نازدونه‌ی امام حسن، عبدالله هست. 🔘 عبدالله یکی از بچه‌هایی بود که همراه عموی بزرگوارش امام حسین، به کربلا اومده بود. عصر عاشورا، زمانی که همه یاران حضرت به شهادت رسیده بودن، زمانی رسید که مولامون امام حسین(ع) در بین هزاران دشمن تک و تنها موند... ▪️ گهگاه حضرت فریاد میزد: هل من ناصر ینصرنی؟ کسی هس منو یاری کنه؟؟ کسی هس به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کنه...؟ 🔘 عبدالله که بین کودکان و زنان حرم بود، وقتی صدای عموشو شنید، طاقت نیاورد و با شتاب از خیمه بیرون دوید. امام حسین از زینب خواست جلوی عبدالله رو بگیره. ولی عبدالله با اصرار از عمه جدا شد و به طرف سیدالشهدا دوید تا با بدن کوچولوش از حضرت دفاع کنه... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم... ▪️ نمیدونم... شاید عبدالله می‌گفت: حتی اگه با بدنم جلوی دو نیزه رو بگیرم، دو زخم کمتر به عموم میخوره... 🔸می‌دوید و گاه می‌افتاد او 🔸از جگر فریاد میزد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم 🔘 عبدالله خودشو به امام حسین رسوند. تا دید یه نانجیب میخواد به عموش شمشیر بزنه، دستشو اورد جلو سپر کرد. شمشیر به دستش خورد و دست کوچولوش از پوست اویزون موند... ▪️ عبدالله خودشو روی سینه‌ی عمو انداخت. سیدالشهدا باهاش حرف میزد و ارومش میکرد. ناگاه حرمله، تیری به گلوی نازک عبدالله زد و عبدالله روی سینه‌ی امام حسین به شهادت رسید... ▪️ لعنت‌الله‌علی‌القوم‌الظالمین ▪️ 📜 @heyatiau