👤 توییت استاد
#رائفی_پور
✍ عمان سامانی شاعر عهد قاجار نگاه نسبتا زیبایی به میدانرفتن حضرت علیاکبر (علیهالسلام) و وداع با امام (علیهالسلام) دارد که حسامالدین سراج بخشی از آن را نغمهسرایی نموده است.
▪️در جواب از تُنگ شکّر قند ریخت
▪️شکّر از لبهای شکر خند ریخت
▫️گفت: کای (که ای) فرزند مُقبل آمدی
▫️آفت جان، رهزن دل آمدی
▪️کردهای از حق؛ تجلی ای پسر
▪️زین تجلی، فتنهها داری بهسر
▫️راست بهر فتنه، قامت کردهای
▫️وه کزین قامت، قیامت کردهای
▪️نرگست با لاله در طنازی است
▪️سنبلت با ارغوان در بازی است
▫️از رخت مست غرورم میکنی
▫️از مراد خویش دورم میکنی
▪️گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
▪️رو که در یک دل نمیگنجد دو دوست
▫️بیش ازین بابا! دلم را خون مکن
▫️زاده لیلی؛ مرا مجنون مکن
▪️پشت پا، بر ساغر حالم مزن
▪️نیش بر دل؛ سنگ بر بالم مزن
▫️خاک غم بر فرق بخت دل مریز
▫️بس نمک بر لَخت لَخت دل مریز
▪️همچو چشم خود به قلب دل متاز
▪️همچو زلف خود، پریشانم مساز
▫️حایل ره، مانع مقصد مشو
▫️بر سر راه محبت، سد مشو
▪️لن تنالوا البر حتی تنفقوا
▪️بعد از آن؛ مما تحبون گوید او
▫️نیست اندر بزم آن والانگار
▫️از تو بهتر گوهری، بهر نثار
▪️هرچه غیر از اوست، سد راه من
▪️آن بت ست و غیرت من، بتشکن
▫️جان رهین و دل اسیر چهر توست
▫️مانع راه محبت، مهر توست
▪️آن حجاب از پیش چون دورافکنی
▪️من تو هستم در حقیقت، تو منی
▫️چون تو را او خواهد از من رو نما
▫️رونما شو، جانب او، رو، نما
👤 عمان سامانی، گنجینة الاسرار