هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ بطلان تقلید در عقاید  پیروان این مدعی دروغین که نتوانستند به هیچگونه، تقلید در احکام شرعی را باطل جلوه دهند و بطلان همه استدلال های شان روشن و آشکار شد، در یک عقب نشینی آشکار می گویند: اصلاً تقلید در احکام جایز باشد اما این چه ربطی به تقلید در عقاید دارد که شما مردم را در مورد کشف حقانیت احمد بصری به علما ارجاع می دهید؟! چون خودتان قبول دارید که تقلید در عقاید باطل است پس بگذارید خود مردم به سراغ کتاب های احمد و پیروان او روند تا ببینند سخنش بر حق است یا نه. این در حالی است که آنها نمی دانند عقاید اسلام بر دو قسمِ عقلی و نقلی است و آنچه تقلید در آن باطل می باشد عقاید عقلی است نه نقلی. زیرا منبع عقاید نقلی دقیقاً همان قرآن و روایات و اجماع است که توضیح دادیم عوام مردم تخصصی در زمینه مراجعه به همه آیات و روایات ندارند. و مراد از عقاید عقلی آنهایی است که با عقل ثابت می شود مثل وجود خدا و لزوم ارسال پیامبر و عصمت حجت خدا از گناه و خطا و ...، بر خلاف عقاید نقلی که توسط حجت خدا بیان می شود و راهی برای عقل در تشخیص آنها نیست، مثل تعداد امامان این امت یا علائم حتمی ظهور که اینها تنها توسط آیات قرآن و روایات قابل شناخت است. نادان ترین فقیه: در پایان می گوییم: احمد بصری که این همه به فقها می توپد وقتی خودش می خواسته رساله عملیه بنویسد چیزی یاد نداشته! لذا رفته کتاب یکی از فقهای شیعه در قرن هفتم به نام محقق حلی را برداشته و آن را خلاصه کرده و جزء تالیفات خویش جا زده است! و در آن همان فتاوای دیگر فقها وجود دارد مگر چند مورد که درباره مهدیین افزوده است! در این صورت پس فرق احکامی که او آورده با احکامی که دیگر فقها گفته اند چیست که اینقدر به آنها حمله می کند؟!!! بله فرقهایی در کتاب او هست مثلاً: ۱. لفظ «قُبُل: شرمگاه زن» را اینگونه ثبت نموده: «قُبِل: قبول می شود[4]» (شرائع الإسلام ج1-3 ص12)؛ ۲. لفظ «الإزار: لُنگ» را این گونه ثبت کرده: «الأزار» (شرائع الإسلام ج1-3 ص26)؛ ۳. لفظ «إسم» را اینگونه: «أسم» (شرائع الإسلام ج1-3 ص30)؛ ۴. لفظ «تضیّق الوقت» را اینگونه: «تضییق الوقت» (شرائع الإسلام ج1-3 ص30)؛ ۵. لفظ «أمارة: نشانه» را اینگونه: «إمارة: حکومت» (شرائع الإسلام ج1-3 ص40)؛ ۶. لفظ «بإذنه: به اجازه او» را اینگونه: «بأذنه: به گوش او» (شرائع الإسلام ج1-3 ص42)؛ ۷. لفظ «الأذان: اذان نماز» را اینگونه: «الآذان: گوشها» (شرائع الإسلام ج1-3 ص45). و ما نمی دانیم درباره کسی که فرق بین قُبُل و قُبِل، و أمارة و إمارة، و إذن و أذُن و غیر اینها را نمی داند چه بگوییم!!! همچنین او در احکام میت فتوا داده: «اگر ائمه و مهدیین علیهم السلام را ذکر کند و آنها را تا آخرین نفر بشمارد خوب است»: (شرائع الإسلام ج1-3 ص26)، و حواسش نبوده که پیروان او اصلاً اسامی مهدیین را نمی دانند چون او به آنها نگفته است! پس چگونه نام آنها تا آخرین نفر را ذکر کنند؟!!! نیز او یادش رفته حضرت فاطمه علیها السلام را ضمن کسانی ذکر کند که دست زدن جنب به نام آنها حرام است: (شرائع الإسلام ج1-3 ص18)، در حالیکه نام آن حضرت را در ضمن کسانی ذکر کرده که مکروه است فردی که دستشویی رفته به هنگام استنجا در دست چپش انگشتری باشد که نام یکی از آنها بر آن نقش بسته است: (شرائع الإسلام ج1-3 ص14)، در نتیجه، استنجا با اسم آن حضرت مکروه می باشد اما لمس کردن نام ایشان در حال جنابت جایز است!!! شاید کسی بگوید: علت انتخاب کتاب محقق حلی توسط احمد بصری این بوده که ایشان قائل به جواز تقلید نبوده، اما چنین نیست و نظر محقق درباره تقلید همان نظری است که عموم شیعیان دارند و اصلاً به همین خاطر کتاب فقهی نگاشته است. بله او در کتاب فقهیش «شرائع الإسلام» مساله تقلید را بیان نکرده اما در کتاب اصولیش به نام: «معارج الأصول» تصریح نموده: «جایز است عامی در احکام شرعی به فتوای عالم عمل کند ... دلیل ما اتفاق علمای همه قرون بر اجازه داشتن عوام در عمل کردن به فتوای علماست و هیچ منکِری وجود ندارد: يجوز للعامي العمل بفتوى العالم في الأحكام الشرعية ... لنا: اتفاق علماء الأعصار على الإذن للعوام في العمل بفتوى العلماء من غير تناكر».[5] [1] . دروس فی علم الأصول ج1 ص54-55 [2] . مناقب آل أبی طاب علیهم السلام ج4 ص252-254 [3] . المحاسن ص209 [4] . فعل ماضی در جواب شرط، مضارع معنا می شود. [5] . معارج الأصول (الطبع الجديد) ص275 ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ (۲)