🌺 حدیث جلسه ۱۰: "متابعتِ حقّ"
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 قَالَ أَبُوذَرٍّ (رَضِيَ اَللهُ عَنْهُ): وَ دَخَلْتُ يَوْماً عَلَى رَسُولِ اَللهِ (صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ هُوَ فِي اَلْمَسْجِدِ جَالِسٌ وَحْدَهُ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَتَهُ...
قُلْتُ: يَا رَسُولَ اَلله؛ أَوْصِنِي!...
قُلْتُ: يَا رَسُولَ اَلله؛ زِدْنِي!
قَالَ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «قُلِ اَلْحَقَّ، وَ إِنْ كَانَ مُرّاً»
🖊 شرح حدیث:
1⃣ تلخ بودن حق گاهى به اين صورت است كه براى خود انسان تلخ است،
انسان يک حقيقتی را بخواهد اعتراف كند، براى خود او تلخ است، مثل اينكه يک قضاوتی است عليهِ خود او، عليهِ كسان او،
2⃣ و گاهى اين تلخی برای مخاطب است.
اگرچه به كام مخاطب شما كه شخص محترمی است، رفيق نزديكى است، رودر بایستى هم داريد تلخ مىآيد، در عين حال حق را بگو!
✅ به گمان من اوّلی سختتر از دوّمى است.
🍃 دوّمى يک نوع شجاعتی را میطلبد كه انسان دچار رودربايستی نشود، و آنچه را كه حق است به خاطر رفاقت و ملاحظات گوناگون پنهان نكند،
🍃 لكن اوّلی شجاعت بيشترى را لازم دارد؛
زيرا شجاعت در مقابل نفس خود انسان است.
اين، آن جايى است كه غالباً از مزالّ اَقدام است،
اينجا هم مىفرمايند: حق را بيان كن! هرچند براى تو تلخ باشد.
🍃 در قرآن هم آمده است: «و لو علی أنفسكم أو الوالدين أو الأقربين»
[يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيّاً أَوْ فَقِيراً فَالله أَوْلَىٰ بِهِمَا، فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَن تَعْدِلُوا، وَإِن تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا (النساء - ۱۳۵)]
🍃 ابوذر (رحمهالله) به اين نصيحت عمل كرد،
در سختترين اوقات كه گفتن حقايق براى او خيلى هزينه داشت، او حقايق را با صدای بلند بيان كرد،
چه در مدينه، چه در شام،
❇️ آن نكته دقيقی كه اينجا وجود دارد اين است كه حق چيست؟
🛑 خيلىها حرفى را میزنند، طرف مقابلش هم حرف مقابل آنها را میزند، و هر دو ادعا میكنند حرف ما حق است.
🌱 به نظر میرسد آنچه براى ما، عمل شخصیمان، بينى و بينالله بايد ملاک باشد، آن حجّت است، حجّت الهى است.
سر خودمان را كلاه نگذاريم، محاسبه كنيم، ببينيم بر طبق حجت و استدلالی كه میتوان آن را پيش خداى متعال در مقابل احتجاج الهى عرضه كرد، آن را حق بدانيم، و بر آن ايستادگی كنيم ولو تلخ باشد.
نه اينكه با توجيه و تأويل و كلاه شرعى يک چيزى را حق تصور كنيم، بعد هم بگوييم آن حق است، حق را بگو!
يعنی چيزي را كه جازم به حقّانيت آن هستى، اين جزم هم آن وقتى حاصل میشود، كه يک حجّتی بر آن قائم باشد كه انسان بتواند به آن احتجاج كند.
هم پيش نفس خودش، هم نزد خداى خودش.
📚 مكارم الأخلاق؛ صفحه ۴۷۳؛ حسن بن فضل طبرسی
📆 ۹ اردیبهشت ۱۳۸۶ (جلسه ۱۶۶ مکاسب محرّمه).