پشت هیچستانم
هدایت شده از
دلنوشته های لیلا حفیظیان ✍
https://eitaa.com/leilahafizian
روزی خواهم رفت! یه روز که
#دیر
نباشه! یه روز که زود
#بیدار
بشم!
#سحر
باشه و
#جوان
باشم! خواهم گذشت از
#هجوم
تمامِ "نشدن" ها
#همهی
سنگها، همهی شبها و شکستها! روزی خواهم گذشت حتی از خودم! از نگاه خواهشم، از انتظار ساکتم، از غرور بلندم، و از
#توهم
و خیال تو... آنروز روز
#رهایی
من خواهد بود! و من از پیلهی
#تنهایی
بیرون خواهم آمد؛ به
#شوق
پروانه شدن به شوق
#پرواز
! یا
#رسیدن
! شاید رسیدم به
#جادهی_سبزِ_رویایی
با
#درختانی
که پرندگانش در
#قفس
نیستند.! و آواز رهاییشان معنای
#زیستن
دارد. و عبور خواهم کرد از گردنهی سخت
#زمان
به سمت
#عمارت
دل...! برای
#لحظههایی_ماندگار
!
#لحظاتِ_ناب
! برای مراقبه از
#عشق
،
#لطافت
،
#مهر
و مواظبت از
#حق
، از آتش مهر، از هجمهی سختِ
#خواستن
و همهی آنچه که
#متعلق
به من بوده، ساخته شده و چیده شده...! که "نرسیدن"، "نبودن"، "نشدن" و "نباید"ها شده
#تندیس
برای "باید"هایی که
#نفس
را میگیرد و جان را میفشارد...! و من! خواهم رفت.. اگر دوباره
#جوان
شدم! و
#انتقام
خواهم گرفت از رسیدن؛ که
#سخت
نبود و نرسیدیم..!
https://eitaa.com/leilahafizian
@leila_h_b1356
#لیلا_حفیظیان
✍️🏻