قطعه شعری از استاد محمدرضا هادی نیا به مناسبت میلاد پیامبر نور و رحمت
⚘⚘⚘⚘🌺🌺⚘⚘⚘⚘
ربیع آمد و خورشید بر زمین تابید
جمال خویش درخشید بر زمین خورشید
شروع دیگری از مهر و عشق شد،آغاز
سیاهی از دل عالم بساط خود بر چید
ستاره در عجب افتاد،ماه کم آورد
خزید از سر خجلت، به گوشه ای ناهید
جواهری است و گنجینه ز خُلق عظیم
هزار گوهر ناب و هزار مروارید
چه نو رسیده ماهی،چه عالم آرایی
که روح و جان به تن مرده جهان بخشید
ندای آمدن حق و رفتنِ باطل
به گوش عالم و آدم از آسمان پیچید
الهه های دروغین به زیر افتادند
تمام کنگره ها همچو بید شد،لرزید
فقط،فقط رخ منحوس وزشت شیطان بود
به یُمن آمدن مصطفی نمی خندید
هزار نوح و خلیل است و موسی و عیسی
طبیب آمده در دست نسخه ای جاوید
رسیده مرد امینی به دست پُر مهرش
به خاکِ سینه بکارد محبت و امید
کسی رسیده خداوند خواند لو لاکش
کسی که خشکی و دریا بخاطرش جان دید
به عرش احمد و در فرش هم محمد شد
که اشرف همه مخلوق تا ابد گردید
چه خلقتی است که خالق ز خلقِ این مخلوق
از آن دقایق اول به خویش می بالید
همان کسی است که عیسی بشارتش داده
همان کسی که خدا کرده از ازل تایید
ربیع چونکه به هفده رسید، "هادی" هم
چنان زمین و زمان شاد و شادمان گردید
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
@HidajeNoo💫