📔
#داستان_کوتاه
💎حکایت تار مو
مرد عصبانی سرشو با دو دستش گرفته و لب پنجره ایستاده و در حال کشیدن نفس های عمیقه تا آرام بشه تا از اعصبانیتش کاسته بشه و زیر لب به زنش فحش میده ...
دخترش میاد تا باباش رو آروم کنه
میگه : بابا اینقدر ناراحت نباش ، حالا درسته مامان به خاطر اون تار موی بلند زنانه ! که روی کت شما پیدا کرده این جنجال رو به پا کرده !!! و رفته تو اتاقش میگه طلاقشو می گیره و بیرون نمیاد اما من راه چاره اش رو میدونم چیه ! در ضمن مگه نشنیدن که حکیم ارد بزرگ میگه : هیچگاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید .
و ادامه میده : من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن, بعد خودشونم یادشون میره کجاس ... چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قایم می کنیم تبحر خاصی دارن ...
پدر میگه : بسه اینقدر پرحرفی نکن ! بگو چطور از این مصیبت خلاص شم !!!
دختر میگه : این هم مانتوی مامان
باباش میگه : که چی ؟!
دختر هم میگه : این موی کوتاه ، لابد مردانه روی مانتوی مامان چکار می کنه ؟
مرد با عصبانیت پالتو رو بر میداره و میاد پشت در اتاق خانومش و داد میزنه : این تار موی مردانه روی لباس تو چکار می کنه زنننننننننننننننن ... بخدا طلاقت میدم .........
و خانومش وقتی اینو می شنوه ... میزنه بیرون و با گریه می گه من نمی دونم بهخدا ...............
صدای خنده دخترشون از تو آشپزخونه اونا رو متعجب میکنه وقتی میان سراغ دختر تازه می فهمن چه کلاهی سرشون رفته !
هر دو مو،موی سر دختر چموششون بوده که یکی رو کامل روی لباس بابا گذاشته و یکی رو هم با قیچی کوتاه کرده و رو لباس مامان گذاشته ...
دختره با همون حالت خنده به مامان و بابا میگه : وقتی شما سر یه تار مو ، می خواهین از هم طلاق بگیرین چرا به من میگین زودتر عروس شو....
✍نتیجه اخلاقی: در بعضی مسائل خانوادگی قبل از اینکه تصمیمی بگیرید خوب فکرکنید که بعداً پشیمان نشوید
❖
📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇
📚
@Bohlol_Molanosradin