📚گزينش داورىِ بهتر گله گوسفندى شبانه وارد تاكستانى شدند، و برگها و خوشه‏هاى انگور آن تاكستان را خوردند. صاحب باغ از حادثه با خبر شد و صاحب گوسفند را نزد حضرت داوود عليه‏السلام آورد، و از او شكايت نمود، و از حضرت داوود عليه‏السلام خواست تا در اين مورد داورى كند. حضرت داوود عليه‏السلام پس از بررسى چنين فهميد كه قيمت در آمد آن باغ كه به وسيله گوسفندان نابود شده به اندازه قيمت آن گوسفندان است، از اين رو چنين قضاوت كرد كه: گوسفندان بايد به صاحب باغ سپرده شوند. حضرت سليمان فرزند داوود عليه‏السلام كه در آن هنگام خردسال بود، در آن جا حضور داشت و به پدر گفت: اى پيامبر بزرگ خدا! اين قضاوت را تغيير ده و تعديل كن. داوود عليه‏السلام گفت: چگونه؟ سليمان عليه‏السلام گفت: گوسفندان را به صاحب باغ تحويل بده تا از منافع آن‏ها (از شير و پشمشان) استفاده كند، و باغ را به صاحب گوسفندان تحويل بده، تا در اصلاح آن بكوشد، وقتى كه باغ به حال اول بازگشت، آن را به صاحبش تحويل بده، و در همان وقت، گوسفندان را نيز به صاحبش بسپار. هر دو قضاوت صحيح و عادلانه بود، ولى نظر به اين كه در مقام اجرا، قضاوت سليمان عليه‏السلام دقيقتر اجرا مى‏شد، و به طور تدريج بود و زندگى هر دو نفر (صاحب باغ و صاحب گوسفند) پس از مدتى سامان مى‏يافت، قضاوت سليمان از سوى خداوند انتخاب گرديد، البته قضاوت سليمان عليه‏السلام را خداوند به او تفهيم نمودو در ضمن، به وجود آمدن ماجرا به اين صورت، براى آن بود كه وصى حضرت داوود عليه‏السلام در ميان فرزندانش معرفى گردد، كه سليمان است نه غير او. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘