من آرامش دارم. من هیچ ناراحت [نیستم]. بعضی‌ها می‌آیند میگویند «ما دلمان به حالتان خون است»؛ میگویم بیخود! من راحتم، من دارم حرکت میکنم، من دارم حرکت را میبینم، برای من روشن است که دارد چه اتّفاقی در کشور می‌افتد؛ بله البتّه، دشمنی هست، مخالفت هست، اگر نبود باید تعجّب میکردیم، گروه‌هایی هستند «سازمان‌یافته»، برای ضربه‌زدن از روزنه‌ی فرهنگ، از روزنه‌ی هنر؛ با هم ارتباط دارند، پول خرج میکنند، پول میگیرند، خیانت میکنند، خباثت میکنند، پست‌فطرتی نشان میدهند -از این کارها همه[شان] دارند میکنند- برای اینکه یک‌جوری، نگذارند این انقلاب حرکت بکند؛ انقلاب هم دارد حرکت میکند، سینه‌اش را سپر کرده؛ آمریکایی‌ها اقرار میکنند به شکست، صهیونیست‌ها اقرار میکنند به شکست، آنهایی هم که احمق‌تر از این هستند که اقرار کنند -مثل سعودی‌ها و مانند اینها، چون مغرورند، احمقند- اقرار نمیکنند، امّا در دلشان اقرار میکنند، این است قضیّه. نخیر، هیچ نگران نباشید!