🟢تکامل در عدم تعادل: از مطهری تا پیاژه ✍در رابطه با امر تربیت و پرورش ناگفته ها بسیار است و در اینجا آنچنان مجالی جهت پرداختن نیست لکن در حد وسع چند نکته ای را عرض میکنیم 📌مطهری در انسان کامل از شاخصه های یک انسان می‌گوید. ایشان ضمن تاکید بر رشد وجودی تمام وجوه ابعاد انسان میفرمایند انسان کامل انساني است که دارای درد باشد و به میزان دغدغه یِ انسان و سطح دردِ آن فرد، از انسانِ کامل تری برخوردار هستیم حالا در بحث سیر تکاملی، مراحلی را جهت کیفیت بخشی به "درد" می افزایند. وی میزان خروج از خود محوری و درد محوریِ خودی را این گونه بیان میکند که اولين مرحله یِ خروج از خود محوری، ازدواج است یعنی معتقدند انسان پس از ازدواج از درد شخصی خارج شده و زین پس باید رنج حفظ امنیت زن و بچه را هم متحمل شود همچنین مرحله پس از آن را درد قبیله میدانند که از درد خانواده فراتر رفته و درد قبیله و قوم می‌شود دغدغه ی شما، در نهایت به درد نوع دوستی و تمام موجودات عالم ختم میشود. ♦️اگر حقیر بخواهم کلام شهید را کمی بسط دهم این گونه خواهم گفت درد یعنی؛ خروج انسان از سکون و رکود که با ایجاد عدم تعادل در شخص شروع شده به گونه‌ای که شما تا پیش از این، انسان متعادل و بی درد و دغدغه ی بودید ولی به صورت خودکار محض توجه به فاصله ی داشته ها و نداشته ها از درون دچار عدم تعادل(درد) شده و سعی در پر کردن فضای خالی میان واقعیت ها و آرمان‌ها را داشته( زمانی، کفّه ی ترازو شروع به بالا پائین شدن و بی قراری میکند که دچار عدم تعادل باشد) از همین رو به فرایند دست و پا زدن انسان برای پر کردن فضای خالی میان واقعیت و ایدئال را درد می‌گوییم ✅و دقیقا شبیه به این بیان را در حوزه‌ ی تربیت از پیاژه می‌شنویم ایشان میگوید یکی از مؤثرترین روشهای انگیزشی کودکان قرار دادن آنها در حالت عدم تعادل شناختی است تعادل جویی به کودک فرصت می دهد تا شناخت پایدار و همگنی از محیط به دست آورد و ناهماهنگی موجود در تجربیاتش را تشخیص دهد یعنی کودک با این فرایند نقش فعالی در تحول شناختی خویش ایفا میکنند. ♦️بنابراین پیاژه با زبان روانشناسی با اصطلاح "عدم تعادل" همان بیان "درد" مطهری را داشته یعنی ایشان معتقدند در بحث تربیت نباید از همان ابتدا همه چیز، به کودک گفته شود بلکه باید آن را متوجه فاصله ی دانسته ها و ندانسته ها کرد تا با این عدم تعادل میان دانسته و ندانسته و ایجاد درد به "خود حرکتی" و تعادل جویی رساند ( ماجرای چماق و هویج). 👌البته مطهری فراتر از پیاژه رفته و در عين توصیه به عدم تعادل میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب وقتی بحث به داشته های بالفعلِ وجودی میرسد کاملا معتقد به تعادل هستند چیزی که در بیان پیاژه وجود ندارد بنابراین مطهری میگوید انسانِ کامل کسی است که در عین حال که نسبت به ایدئال باید دچار عدم تعادل باشد ولی نسبت به وضعیت رئال و داشته های بالفعل باید در اوج تعادلِ وجودی باشد به تعبیری ایشان از شخصیت کاریکاتوری به شدت نهی میکنند و از انسانی که دماغ و گوشهایش بزرگتر از بقیه بدنش باشد شدیدا متنفر اند و چنین فردی را متوازن و متعادل نمی‌دانند و ایشان اوج تعادل را در امیر المومنین میبینند یعنی وقتی عارفی نهج‌البلاغه را می‌خواند فکر می‌کند علی فقط عارف بوده وقتی یک سیاست مدار می‌خواند فکر می‌کند آن حضرت تنها یک سَیاس بوده و وقتی یک جنگ جو می‌خواند فکر می‌کند ایشان یک گلادیاتور بوده.... این همه متعادل و متوازن و این همان انسان گمشده ی امروز ماست @hodesanews