🌿🌹🌿لبــخد در محفل شهداء🌿🌹🌿
آب یخ
قبل از شروع یکی از حملات، همه فرماندهان لشکر 27، تو جلسه ای توجیهی شرکت داشتند.📉
«حاج محمد کوثری» فرمانده لشکر پشت به دیگران، رو به نقشه، مشغول توضیح منطقه عملیاتی بود و اون رو شرح می داد📜
#حاج_محسن دین شعاری
#معاون گردان تخریب لشگر، تو ردیف اول نشسته بود.
یکی از نیروها، یک لیوان آب یخ رو از پشت سر ریخت تو یقه حاج محسن😰😂
حاجی مثل برق گرفته ها از جا پرید و آخش بلند شد.😣
برگشت و به سوی کسی که این کار را کرده بود، انگشتش را به علامت تهدید تکون داد👊✊
بعدش، یک لیوان آب یخ از پارچ ریخت و برای پاشیدن، به طرفش نیم خیز شد. 😙😝
حاج محمد که متوجه سر و صدای حاج محسن و خنده های بچه ها شده بود، یک دفعه برگشت و به پشت سرش رو نگاهی کرد😳
حاج محسن که لیوان آب یخ را به عقب برده و آماده بود تا اون رو به سر و صورت اون برادر بپاشه، با دیدن حاج محمد، دستپاچه شد و یک دفعه لیوان را جلوی دهانش گرفت و سر کشید. 😂😂😂😂🤦😜😬
انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد، گفت: یا حسین(ع)😇🤫
با این کار حاج محسن، صدای انفجار خنده بچه ها، سنگر رو پر کرد و فرمانده لشگر، بی خبر از اون چه گذشته بود، لبخندی زد و برا حاج محسن سری تکون داد☺😊
😂😂😂😂
🔻برای شادی روح شهدا
#صلوات🔻
♦️کپی فقط با
#ذکر_صلوات مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji