#قصه 📖
صدای گریه 😭
الله اکبر! پیامبر نماز عصر را شروع کرد. بسم الله الرحمن الرحیم نوای زیبای «بسم الله» در میان مسجد🕌 پیچید! پس آهسته شروع کرد به خواندن حمد و سوره. نمازگزاران غرق در سکوت، در صفهای زیبا و منظم👥👥 ایستاده بودند. مسجد سرشار از عشق ❤️و معنویت 💚بود. پیامبر رکعت اول و دوم را مثل همیشه با آرامش😊 خواند.
رکعت سوم شد. ناگهان صدای گریه😭 کودکی👶 از دور بهگوش👂 رسید! گریه، لحظه به لحظه شدیدتر میشد. گویا کسی نبود او را ساکت کند! 😔پیامبر، سریع، نماز را بهپایان رساند و از مسجد بیرون رفت. نمازگزاران شگفتزده😧 به هم نگاه میکردند! «چی شده؟ کجا رفت؟»🤔 چند لحظه بعد، پیامبر داخل مسجد برگشت. نمازگزاران با تعجب به ایشان نگاه میکردند!
مردی سکوت 🗣را شکست: «ای پیامبر خدا، چه اتفاقی افتاده است؟ آیا خبر بدی آوردهاند؟ 🤔چرا با عجله نماز خواندید؟» پیامبر نگاهی به صفها انداخت و فرمود: «آیا صدای گریۀ کودک را نشنیدید؟»😊🌹
#پیامبر
#28_صفر
@pvsqadiri