هدایت شده از اندیشه مطهر (عمومی)
⚫️ به مناسبت سالروز وفات حضرت فاطمه ام البنین «سلام الله علیها» 🔻على به برادرش عقيل فرمود: عقيل! زنى براى من انتخاب كن كه «ولدتها ذالفحولة» از شجاعان به دنيا آمده باشد. «لتلد لى فارسا شجاعا» دلم مى‏ خواهد از آن زن فرزند شجاع و دليرى به دنيا بيايد 🔻عقيل، ام البنين‏ را انتخاب مى‏ كند و مى ‏گويد اين همان زنى است كه تو مى‏ خواهى. تا اين مقدار حقيقت است. آرزوى على در أبو الفضل تحقق يافت. 🔻ام البنين‏ مادر حضرت أبو الفضل در حادثه كربلا زنده بود ولى در كربلا نبود، در مدينه بود. در مدينه بود كه خبر به او رسيد كه در حادثه كربلا قضايا به كجا ختم شد و هر چهار پسر تو شهيد شدند. 🔻اين بود كه اين زن بزرگوار به قبرستان بقيع مى‏ آمد و در آنجا براى فرزندان خودش نوحه‏ سرايى مى‏ كرد. نوشته ‏اند اين قدر نوحه ‏سرايى اين زن دردناك بود كه هر كه مى‏ آمد گريه مى‏ كرد، حتى مروان حكم كه از دشمن‏ترين‏ دشمنان بود. 🔻اين زن گاهى در نوحه‏ سرايى خودش همه بچه‏ هايش را ياد مى‏ كند و گاهى بالخصوص ارشد فرزندانش را. أبو الفضل، هم از نظر سنى ارشد فرزندان او بود، هم از نظر كمالات جسمى و روحى. 🔻به طور كلى عربها مرثيه را خيلى جانسوز مى‏ خوانند. اين مادر داغديده در اين مرثيه جانسوز خودش گاهى اين گونه مى‏ خواند، مى‏ گويد: 🔻اى چشم ناظر، اى چشمى كه در كربلا بودى و آن مناظر را مى‏ ديدى، اى كسى كه در كربلا بودى و مى ‏ديدى، اى كسى كه آن لحظه را تماشا كردى كه شير بچه من أبو الفضل از جلو، شيربچگان ديگر من پشت سرش بر اين جماعت پست حمله برده بودند، 🔻... اى حاضر وقعه كربلا، براى من يك قضيه‏ اى نقل كرده ‏اند، من نمى ‏دانم راست است يا دروغ، آيا راست است؟ به من -اين‏گونه - گفته ‏اند، در وقتى كه دست هاى بچه من بريده بود، عمود آهنين به فرق فرزند عزيز من وارد شد، آيا راست است؟ 🔻بعد مى‏ گويد : أبو الفضل، فرزند عزيزم! من خودم مى‏دانم اگر تو دست مى‏ داشتى مردى در جهان نبود كه با تو روبرو بشود. اينكه آمدند چنين جسارتى كردند براى اين بود كه دستهاى تو از بدن بريده شده بود : لو كان سيفك فى يديك لما دنى منك أحد(منتهى الآمال، ج 1/ ص 386) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ج 1و2) ؛ ج‏17 ؛ ص100-98- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340