مشایخ قدیم خراسان [غالباً امّی] بودند. بایزید بسطامی امّی بود و ابوالحسن خرقانی امی بود و لقمان سرخسی و معشوق طوسی و عبدالرحیم اصطخری و شیخ ابراهیم مجذوب و بابا طاهر عریان و بسیاری دیگر نیز چنان بودند بیشتر متکی به تجربهی درونی و انکشاف معنوی، و کمتر شیفتهی درس و دفتر و کتاب. آنها نَفَسِ گرمِ انسانِ بالغِ رسیدهی حیّ و حاضر را بر کلمات منقول از مردگان و نقشبسته بر اوراقِ بیروح کتاب ترجیح میدادند. درویشی پیشِ سریِسقطی آمد. سری از او پرسید: «شاگردیِ که کردهای؟ گفت: به هرات مرا استادی است که فرایضِ نمازِ مرا به وی میباید آموخت، اما علم توحید او مرا تلقین میکند». (نفحات، ص۵۱) بایزید بسطامی نیز به نقل جامی دربارهی استاد خود بوعلیسندی میگوید: «من از ابوعلی علم فنا در توحید میآموختم، و ابوعلی از من الحمد و قلهوالله». (نفحات، ص۵۶) و خواجه عبدالله انصاری دربارهی ابوالحسن خرقانی مینویسد که: «وی امّی بود، الحمد بنمیدانست». (طبقات انصاری، ص۵۱۰) و عینالقضات از استاد خود شیخ برکهی همدانی میگوید: «برکه جز سورهای چند از قرآن یاد ندارد و آن نیز بشرط باز نتواند خوانْد، و قال يقول ندانَد که چه بوده، وگر راست پرسی حدیث موزون به زبانِ همدانی هم نداند کردن»، اما این آدم بیسواد را عینالقضات سرآمد دوران خود میشمارد و میگوید او اگرچه ظاهر قرآن را درست نمیتواند بخواند «ولیکن میدانم که قرآن او داند درست، و من نمیدانم». و اگر هم چیزی میدانم آن را از او آموختهام، نه از راه تفسیر و غیرِ آن دانستهام، از راهِ خدمت او دانستهام». (نفحات، ص۴۱۹)
اقطاب و ابدال آذربایجان بیشتر از همین قماش بودند. به تعبیر شمستبریز آنها امّی بودند اما عامی نبودند.
✍️
#استاد_محمدعلی_موحد
📕
#شمس_تبریزی
چاپ دوم۱۳۷۶، ص۱۶
•┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈•
کانال هوالله 🕋
https://eitaa.com/hooallah