هدایت شده از دلگویه♡
شب همه شب با سرفه های بیرحم و بی امان تا صبح پنجه نرم میکند ! زیر چشمهایش گود افتاده و سیاه نفسهایش به سختی بالا می آید میرود تا لب مرگ.... "صبح برمیخیزد گلِ من با لبخند" جانِ مادر بفدایت، میوه ی جان و دلم تو بخند تنها تو بخند دخترِ خورشیدی من ! تو طلوع کن هر صبح 🌞