تلنگری به ما حزب اللهی ها ۱- اجماع یا اقناع؟ مشکل اصلی جریان انقلابی در ایران این نیست که نتوانست در انتخابات بر یک گزینه «اجماع» کند بلکه اینست که نتوانست جامعه را «اِقناع» کند. «جریان انقلابی» نتوانست مردم را «قانع» کند که ما، «کارآمدتر و پاکتر» از «جریان غیرانقلابی» هستیم. حالا فرض کنید آرای قالیباف و جلیلی در مرحله اول را با هم جمع بزنیم مجموعاً حدود ۱۳ میلیون یعنی ۲۲ درصد واجدان شرایط شرکت در انتخابات خواهد شد یعنی بیش از هفتاد درصد جامعه در مسیر دیگری قدم بر می‌دارند. ۲ - ضعف رسانه های انقلابی ما مدتهاست ضعف اِقناعی و رسانه‌ای داریم. توان «قانع کردن مردم» را نداریم. گویی هنوز زبان مشترک برای گفتگو با مردم خود را نیاموخته ایم. امروزه حتی بسیاری از متدینها هم اعتماد کافی به فعالان رسانه ای حزب اللهی ندارند. نشر مطالب احساسی برای تشویق مردم به حمایت از جریان انقلابی هم کاری از پیش نبرد چون محتوا و ادبیات و سبک مطالب ما به نحوی بود که اکثریت قاطع جامعه ایرانی را تکان نمی‌داد. ما دچار ضعف در زبان مشترک برای گفتگو با اکثریت جامعه هستیم ولی نمی‌خواهیم این واقعیت را بفهمیم. نفوذ و اعتبار رسانه های انقلابی کاهش یافته ولی رسانه های دشمن به مقبولیت و اعتبار نسبی در میان برخی از اقشار دست یافته اند. تصویر ترسناک و غیرواقعی که رسانه های دشمن از دکتر جلیلی ارایه کردند موجب اشتباه اکثریت شد تا از ترس تصویر خیالی و زشتی که از دکتر جلیلی وانمود شده بود به پزشکیان پناه ببرند. ۳ - سخنگویان تندروی جریان انقلابی ادبیات تند، تهاجمی و تخریبی افرادی همچون حمید رسایی و ... نه تنها وحدت بین جریان انقلابی را به شدت مخدوش کرد بلکه در مواردی باعث هراس اکثریت مردم از کل جریان انقلابی شد. حضور چنین افرادی به عنوان سخنگویان جریان انقلابی، تصویری وحشتناک از کل جریان انقلابی در ذهن اکثریت شکل داد. هراس و بدبینی که در اکثریت جامعه نسبت به دکتر جلیلی ایجاد شد در مرحله دوم به افزایش ۱۰ درصدی مشارکت به سود پزشکیان انجامید. ۴ - تقابل با اکثریت به جای گفتگوی همدلانه جریان انقلابی هنوز در مواردی درک نمی‌کند که باید راه مدارا، رِفق و گفتگوی همدلانه با اکثریت جامعه را برگزیند و تقابل با اکثریت، موجب لجبازی خواهد شد. همچنین تفاوت میان «فقه فردی» با «فقه حکومتی» و «توجه به اولویتها در حکمرانی» برای بسیاری از حزب اللهی های ما حل نشده است. به خاطر همین است که بسیاری از ما هنوز هم ورود خانمها به استادیوم را از گناهان نابخشودنی شهید رییسی می پنداریم. اگر مسأله حجاب حل نمی‌شود یک علتش همین است که در «إقناع کردن» ضعف داریم. ادبیات پدرانه و دلسوزانه رهبر معظم انقلاب و سردار دلها حاج قاسم سلیمانی درباره بدحجابان را با ادبیات برخی تندروهای جریان انقلابی که اخیرا به مجلس راه یافته اند، مقایسه کنید. بسیاری از کسانی که در فتنه زن زندگی آزادی در تقابل با نظام قرار گرفتند، این بار صدای خود را با رأی به پزشکیان به گوش نظام رساندند.