🔰 نااُمیدی‌های ستودنی! بسیاری سعید جلیلی را «سفیر امید» می‌دانند. منتها کمتر دیده‌ام کسی به «نااُمیدی‌های» او اشاره کند! 1️⃣ جلیلی هیچ امیدی به نظم و روابط جهانی نداشت و ندارد. یعنی برنامه‌های او از اساس هیچ ربطی به این ندارند که قدرت‌های جهانی قرارست چه رفتاری در قبال ایران داشته باشند. 2️⃣ جلیلی به همدلی، هم‌داستانی و همسوییِ هیچ مخالفِ داخلی امیدی ندارد. بلکه اساساً اهل «طمع در خیرِ اغیار» نیست. او روی همراهی بی‌بصیرتها و بی‌بصرها حسابی باز نکرده و از همه‌ی «ناگفتمانی‌ها» ناامید است. 3️⃣ جلیلی از وضع کنونی ناامید است! یعنی «تغییراتی» که او در وضع فعلی ضروری می‌داند تغییراتِ «اختیاری» و «استحبابی» نیستند! ریشه‌ی اراده‌ی او به «تغییرات اساسی و عمیق» ناامیدی‌اش از بسیاری از روندهای رایج است. 4️⃣ جلیلی از برنامه‌ها و طرح‌های تقلیدی و غیربومی هم ناامید است. شاید خیلی‌ها هنوز فکر می‌کنند «اول باید تمامِ تجاربِ غرب و شرق را عیناً کُپی کنیم؛ اگر جواب نداد فکرِ چاره‌ی دیگر بیفتیم!» جلیلی ولی این‌کاره نیست! او «مسأله» را «مسأله‌ی ما» می‌داند و راه‌حل را «محلی» و «خودی» می‌پسندد. 5️⃣ جلیلی از محبوبیت ناامید است! و این یکی برای خودم خیلی مهم است. اگر او «محبوبیت‌طلب» بود ده‌سال منتظر جلب توجه مردم نمی‌نشست. خیلی ساده می‌شد «حرف‌های عامه‌پسند» زد و مشهور شد. منتها او «ریشه‌ی امید به محبوبیت» را در خود و حتی حامیانش خشک کرد؛ نتیجه این شد که «ریشه‌ی امید به خدمت» مدام دوید و عمیق شد. 6️⃣ جلیلی حتی «امید به انتخاب شدن» را هم کنار گذاشت! کسی که دلش مملو از «امید به اقبال مردم» باشد آرام‌آرام و ناخودآگاه «رویکرد» و «پُشتکردِ» مردم برایش فرق خواهد کرد.‌ منتها «اعتبار مردم» در دل جلیلی با عدم‌اقبالِ آنها کم نشد؛ چون او حتی در «استقبال مردم» هم امید نبسته بود! 😱 خداوکیلی فکرش را می‌کردید «ناامیدی‌ها» بتوانند این‌همه فضیلت به بار بیاورند؟! 🗓 ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ 🇵🇸 رسانه زخم بر زخم 🇮🇷