ماه مبارک پارسال، یه شبی علی و حسنا اصرار کردن سحری ماروهم بیدارکنید، منم بیدارشون کردم، ماشالله چه خوش‌خوراک هم بودن، ما بچگی برا سحری بیدار میشدیم اصلا اشتها نداشتیم، اینا همینطوری میخوردن، هیچی جلودارشون نبود، اذانم گفتن اینا خوردنو ادامه دادن، اصلا فلسفه سحری خوردن رو تغییر دادن. فکر کنم به‌جای مهمونی خدا به جنگ با خدا میخواستن برن😂 با دقت هم به تلویزیون نگاه میکردن ببینن چقدر اذان مونده😅 اصلا کار ملائک به ویدئوچک هم نرسید. چون ملائک وقتی ویدئو چک درخواست میدن که روزه‌دار به‌قدری لب مرزی سحری‌شو تموم میکنه که معلوم نمیشه اون لقمه آخر غذا یا آب قبل اذان بوده یا بعد اذان، اونجا درخواست ویدئو چک داده میشه😂 برای اینا همینطوری ادامه داشت. تازه بعدش که رفتن بخوابن، تو رختخوابشون داد زدن ماماااااان، یه لیوان آب میدی😳 کار به اینجا ختم نشد و قبل رفتن به مدرسه صبحونه خوردن و خوراکی‌هاشونم جاسازی کردن تو کیفشون و جالبه وقتی برگشتن ناهار خوردن و افطاری هم که باید میخوردن بالاخره روزه بودن 😩😂به خانومم میخواستم بگم برا افطار یه کارد بذاره تو بشقاب بده بهشون، کارد بقولن😂 والا یکی از فلسفه‌های روزه این بود حال گرسنگان رو درک کنیم، نه حال عبداللّه بن زبیرو😂 | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0