🔴شعری که امام هادی در مجلس شراب متوکل خواند متوکل دستور داد تا عده ای از سربازان و مأموران نابهنگام و غافلگیرانه، به منزل امام‌ هادی (علیه السلام) حمله برند. دستور اجرا شد و وقتی وارد خانه شدند، حضرت را در اطاقی که زیرانداز آن از شن و ماسه بود، تنها یافتند، در حالی که در را بر روی خود بسته، لباسی پشمینه بر تن کرده، روپوشی بر سر انداخته و آیاتی از قرآن در مورد وعد و وعید را زمزمه می کرد. حضرتش را در همان حال پیش متوکل آوردند. وقتی امام (علیه السلام) به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و پیاله شرابی را به طرف امام گرفت و گفت: بنوش؛ امام (علیه السلام) عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من تا به حال با شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل خواست تا آن حضرت شعری که او را به وجد و نشاط آورد برایش بخواند. امام (علیه السلام) فرمود: کمتر شعر می‌خوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت این اشعار را برایش خواند: "بر بلندای کوهها شب را به سحر آوردند، در حالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس می دادند، ولی آن قله کوه ها برایشان سودی نبخشید. از پناه گاه هایشان پایین کشیده شدند و در زیر خاک سیاه قرار گرفتند و چه بد جایی را برای رحل اقامت برگزیدند. پس از آن که در قبرهای خود قرار گرفتند، فریاد زنی بر آن ها بانگ زد: کجا رفت آن بازوبندها، کو آن تاج ها، و کجاست آن زر و زیورها. کجا رفت آن چهره ها که با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آن ها پرده های گران بهای نازک آویخته بودند. هنگامی که این سؤال از آنها می شود، قبرهایشان از طرف آنها جواب می دهد: آن چهره ها هم اکنون محل آمد و شد کرم های لاشخوار شده اند. عمرهای دراز، خوردند و آشامیدند و اکنون پس از آن همه عیش و نوش، خود خوراک کرم ها شده اند. چه بسیار کاخ ها ساختند که آن ها را در بر گیرد، ولی سرانجام، آن کاخ ها و عزیزان خود را واگذاشتند و درگذشتند. چه بسیار اموالی که روی هم انباشته کردند، ولی آن را برای دشمنانشان بر جای گذاشتند و زندگی را بدرود گفتند. عاقبت نشیمن گاه های آنان به ویرانی گرایید و به حال خود رها شد و ساکنان آن کاخ ها به سوی قبرهایشان شتافتند.» امام (علیه السلام) با این اشعار، تمامی حاضران را تحت تأثیر قرار داد؛ حتی شخص متوکل را، که از کثرت گریه صورتش خیس گردید. آن گاه خلیفه دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه اش بازگردانند. در واقع متوکل می خواست با این عمل (علیه السلام) را تحقیر کند ولی خود تحقیر شد و تجربه ای شد برای تمام ظالمان تاریخ. @hosein_darabi