👆ادامه 👇 ناگهان رو به سوی فاطمه کرد سید الانبیا، رسول امین گفت باشد سکوت شایسته دختر من بسنده کن به همین که علی در جهان ولی الله روز حشر است صاحب برهان شافع بی بدیل روز جزا قهر او آتش است و مهرش امان فاطمه گفت رو به سوی پدر: که منم یاس باغ مصطفوی من و حیدر حریف هم هستیم کاش حامی مرتضی نشوی گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفهٔ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتهٔ ولای من است فاطمه گفت: روشنی بهشت جلوهٔ نور ربنای من است گفت پیغمبر خدا: زهرا بوسه زن بر سر علی و ببین که هزاران ملک به یاری او آمدند از بهشت و عرش برین فاطمه کرد رو به سوی علی گفت: عشقت همه وجود من است همهٔ هستی ام فدای تو باد که ولای تو تار و پود من است ولی الله رو به فاطمه گفت: عشق تو نیز در سرشت من است تو امید من آرزوی منی با تو این زندگی بهشت من است با حدیث مفاخره دل ما شد پر از نور ایزد ازلی متبرک به نام فاطمه شد لحظه لحظه به یمن نام علی یا رب از آستانهٔ کرمِ خاندان رسالت نبوی دست ما را مکن دمی کوتاه تا که باشیم «فاطمی ـ علوی» شاعر : یوسف رحیمی شعر فوق با توجه به حدیث شریف مفاخره سروده شده است منبع حدیث مفاخره: الفضائل» تألیف «شاذان بن جبرئیل قمی» 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0 متن عربی حدیث مفاخره در پیام بعدی