🔘چارچوب جمهوری اسلامی، ساختار "یُبَدِّلُ السَّیِّئات بِالحَسَنات"
⭕️خلاصه جلسه هشتم از سلسله جلسات معرفت دینی با موضوع مردم سالاری دینی
👤حجة الاسلام غفاری
🔰بحث جلسه گذشتهمان این بود که در نظام لیبرال دموکراسی "جعل حق" وجود ندارد.برخلاف نظام مردمسالاری که در آن جعل حق وجود دارد.
🔺جعل حق یعنی اینکه اگر کسی با اغواگری و تظاهر به آنچه که نیست رای بیاورد برطبق نظام مردمسالاری دینی حقی ندارد، حق تصرف در بیتالمال ندارد.
❓این سوال را یکی از آقایان مطرح کردند که آیا تنفیذی که رهبری میکنند یعنی مردم حق رای ندارند و این ولی است که این حق را بر مردم اعطا کرده است؟ یعنی مثلا امام خمینی به عنوان ولی فقیه و جانشین امام زمان این حق را دارد و آن را اختیاراً و از باب لطف، به مردم اعطا میکند؟ در این صورت چون حق انتخاب برای امام است پس مردمسالاری و رجوع به مردم اصالتی ندارد...!
📌در جواب این سوال بحثی مطرح میکنم در باب پیوند حضور و انتخاب مردم و ارتباطشان با امامی که مبدأ حق است.
مفهوم انتخاب مردم که فرع بر اختیار آنهاست، یک مفهوم عقلی است یا وهمی است؟ عقلی است.
انتخاب پیوست مستقیم با عقل دارد.
🔺عقلانیت در فرد یا جامعه مرتبط است با امام، چون قبلا بحث کردهایم که مبدأ کمال یعنی امام، پس عقل یعنی ارتباط با امام.
🔹حال ادعای ما این است که آنجایی که اغواگری اتفاق افتاده است، مردم به معنای حقیقی وجود ندارد چون رجوع به وهم مردم است و آنجایی که مردم عاقل وجود نداشته باشد امام زمانی که مبدأ عقل بود وجود ندارد.
حضور عقلانی مردم نقطه ظهور امام است در بطن جامعه. و آنجایی که امام نیست، عقل و انتخابی وجود ندارد.
🔸ادعای بنده این است که جایی که امام نیست انسانی وجود ندارد، عملا آن چیزی که در میدان وجود دارد انسان نیست چون وهم است بنابراین وقتی میگوید "آن کسی که با اغوا انتخاب شده است حقی ندارد" این جمله حقیقیه است، یعنی حقیقتا انسان در میدان نبوده و رجوع به وهم انسان اتفاق افتاده.
❗️البته ممکن است در مقام فعلیت در مردمسالاری هم کسی با اغواگری رای بیاورد و ولی فقیه اجازه حکومت به او بدهد، بحث ما فعلا در ذات این دو است نه در فعلیت.
🔹حضور مردم و ظهور امام یک تساوق و رفت و برگشتی دارند، یعنی زمانی مردم حاضرند که امام در آن جامعه ظاهر است و از طرفی امام کی در جامعه ظهور دارد؟ وقتی که مردم حاضر هستند، این رفت و برگشت ایجاد مقبولیت و مشروعیت میکند.
❓سوال: پس ما مردمی را ستون دین میدانیم که همراه با امام باشند، یعنی به عنوان مثال اگر مردم فردی مثل بنیصدر را که همراه امام نیست، انتخاب کنند ستون دین نیستند ولی کس دیگری را که همراه است انتخاب کنند میشوند ستون دین؟
🔺من همان مردمی را که حتی بنیصدر را هم انتخاب کردند ستون دین میدانم چون این معنایی که ما بحث میکنیم تبدیل به ساختار شده و مردم در ساختار جمهوری اسلامی بنیصدر را انتخاب کردهاند، هرچند اغواگری هم اتفاق افتاده باشد.
💢بنیصدر در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و ساختاری انتخاب شده است که در صدر آن "یُبَدِّلُ السَّیِّئات بِالحَسَنات" نشسته است. از امام باقر(ع) روایت داریم فرمود: خداي تبارك و تعالي فرموده است: قطعاً عذاب ميكنم هر رعيتي را كه در اسلام با پيروي از امام ستمگري كه از جانب خدا نيست دينداري كند، اگر چه آن رعيت نسبت به اعمال خود نيكوكار و پرهيزگار باشد و همانا در ميگذرم از هر رعيتي كه در اسلام با پيروي از امام عادل از جانب خدا دينداري كند، اگر چه آن رعيت نسبت به خود ستمگر و بدكردار باشد.[1]
❇️در مواجهه با مومنین باید فعل آنها را نقد بکنیم نه ساختار اعتقادی آنها را اما در مواجهه با کفار (آمریکا) ما باید ساختار را نقد کنیم. ساختارش درست نیست هرچند فعلش هم گاها خوب باشد.
به عقیده بنده ساختار جمهوری اسلامی یا از عقل کنش میگیرد مثل دفاع مقدس یا کرونا و مواسات و یا به عقل منتهی میکند (مثل قضیه مذاکره با آمریکا).
🔹ما در این عالم نیاز به صیرورت داریم. چرا در نظام ساختار دینی و نظام تربیتی گزینهای به عنوان خطا و سیّئه تعریف نشود. مگر میشود فساد تعریف نکنیم مگر میشود فساد وجود نداشته باشد؟! (منظور قبل از ظهور امام زمان و تشکیل حکومت ایشان است).
🔸وقتی ساختار مرا پای انتخاب آورد با من کار عقلی کرده است اما اگر من بنیصدر را انتخاب کردم خطای در مصداق است. اصل کنش انتخاب یک کار عقلی است اما خطای در مصداق ممکن است یک کار وهمی باشد اما برگرداندن و عبور از این خطا هم کار ولایت است و این ولایت، اشراقی نیست که به قلب افراد الهام شود بلکه این ولایت ساختاری است. نور انقلاب اسلامی نور ولایت است به صورت ساختاری و ساختار یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی.