ق، شما در دوران حكومت آن دو (زياد و ابنزياد) جز بدي از آن دو نديدهايد. آن دو، چشمان شما را در آورده، دست و پاي شما را قطع كرده، شما را مثله كرده و بر شاخههاي خرما آويختهاند. بزرگان شما چون حجر بن عدي و يارانش را و هاني بن عروه را كشتهاند ».
▪️ابومخنف گفت: يزيديان در پاسخ، او را دشنام دادند و با مدح و ثناي عبيدالله ابن زياد و پدرش (زياد بن ابيه) سرسپردگي خويش را به او ابراز داشتند. مردم گفتند: «پيوسته با مولاي تو و تمام كساني كه او با او هستند ميجنگيم تا اين كه او و اصحابش را تسليم عبيدالله ابن زياد كنيم»
زهير گفت: «عباد الله! ان ولد فاطمه عليهاالسلام احق بالود و النصر من ابنسمية؛ بندگان خدا، به حقيقت فرزند فاطمه عليهاالسلام براي عشق ورزيدن و محبت و ياري كردن سزاوارتر از پسر سميه است». (۱۵ ) .
🔺درسي كه ميتوان گرفت : اين مناظره، به روشني رويارويي حق و باطل را آشكار ميسازد و در آن چند نكته نهفته است:
۱- با گفت و گو بايد از مخاصمه و كشتار جلوگيري كرد؛ چرا كه بسياري از جنگها و جنگافروزيها زاييده جهالت و ناداني است؛
۲. تا آتش جنگ به پا نشده و كسي كشته نشده، در ابلاغ و نصيحت بايد به كمال، كوشيد؛
۳ . اگر سخنان انسان بر منطق استوار باشد، ماندگار و زيبنده اهل تقوا و سداد است؛
۴. دقت در سخنان زهير اهميت بسيار دارد؛ زيرا كه امام آن را ابلاغ (رسا) و نصح (خيرخواهي) دانستهاند؛ )
۵. دشمن اسلام هماره بيمنطق است و تنها تهديد ميكند و نكاتي كه پيش از اين بر او خوانده شده، ديكتاتورمآبانه درخواست ميكند.شيوه مسلمان در دعوتش بايد چنان باشد كه قرآن ميگويد : «(ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم باللتي هي احسن ) ( ۱۶ ) ؛ مردم را با بيان حكيمانه و پندي نيكو و بهترين جدال به سوي پروردگارت دعوت كن» البته اگر گروهي به استكبار و سركشي برخاست، مسلمانان بايد بااو بجنگند تا اين كه آن گروه را به جاي خود بنشانند : «(و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلا، فاصلحوا بينها و ان بغت احداهما علي الاخري فقاتلوا التي تبغي حتي تفييء الي امر الله ) ؛ ( ۱۷) اگر دو دسته از مؤمنان با يكديگر درگير شدند بكوشيد، كه بين آنها صلح برقرار سازيد، و اگر يكي از آن دو ستمكاري را پيش گرفت با او بجنگيد تا به حكم خدا گردن نهد» امام حسين عليهالسلام و ياران عزيزش از هر مسلمان ديگري خود را به پيروي از قرآن سزاوارتر ميديدند. از اين رو در بيداري آن جنگافروزان تلاش ميكردند تا شايد آنها متوجه اشتباه خود و تسليم خداوند شوند، البته چنين نشد و مسلمانان هم امام را ياري نكردند. زهير پسر قين رضي الله عنه از آن معدود بزرگاني بود كه در اين امر كوتاهي نكرد و پيشاپيش سپاه كوفه به ارشاد و بيداري آنها پرداخت .
🔻باخبر شدن زهير از شهادت حسين
🔸امام باقر عليهالسلام فرمود :
«ابراهيم بن سعيد و كان مع زهير بن القين حين صحب الحسين عليهالسلام كما اخبر قال : قال الحسين عليهالسلام له: يا زهير، اعلم ان هاهنا مشهدي و يحمل هذا - و اشار الي رأسه من جسده - زحر بن قيس، فيدخل به علي يزيد يرجوا نواله فلا يعطيه شيئا ( ۱۸ ) ؛
▪️ابراهيم بن سعيد همراه زهير بن قين بود، اين دو امام را همراه شدند. او نقل كرد امام حسين عليهالسلام به زهير فرمود: بدان كه اين جا محل شهادت من است و زحر بن قيس سرم را - و اشاره به سر مباركش فرمود - از اينجا حمل ميكند و به نزد يزيد ميرود، به اميد آن كه به او گرده ناني عنايت كند، ولي يزيد به او هيچ عطا نميكند ».
🔻زهير و دفاع از خيمهگاه امام
🔹بنا به گزارش ابومخنف از قول حميد بن مسلم: در روز عاشورا شمر با نيزه به خيمههاي امام حملهور شد و آتش خواست تا خيمهها و اهل آن را به آتش كشد . در اين هنگام اهل حرم از خيمهها بيرون دويدند و صداي گريه و شيون اطفال بلند شد.
😭ناگهان امام فرياد برآورد:
▪️«يابن ذي الجوشن! انت تدعوا بالنار لتحرق بيتي علي اهلي؟ حرقك الله بالنار؛ (۱۹)
▪️اي پسر ذي الجوشن! تو آتش طلب ميكني كه خانه (خيمه) مرا در حالي كه اهل من در آن هستند بسوزاني؟ خداوند تو را به آتش بسوزاند»
شبث ابن ربعي (فرمانده پيادهنظام سپاه عمر سعد ) شمر را به سبب نيت پليدش ملامت كرد.(۲۰) .پس از آن زهير با ده نفر از ياران خود بر آنها تاخت و آنها را از خيمهها دور كرد. (۲۱) در اين درگيري زهير «اباعزة ضبائي» و عدهاي از ياران و خويشان شمر را به هلاكت رسانيد. چون درگيري جدي شد، عدهاي از مردم نيز به اينها ملحق شدند (۲۲) تا ياري رسانند؛ اما او با همه به مبارزه پرداخت تا بيشتر آنها كشته شدند و زهير با لطف خداوند به سلامت بازگشت. (۲۳ )
✳️درسي كه ميتوان گرفت : خلقت ملائك به گونهاي است كه كه تنها حاكم آنها، عقل است و از شهوت، غضب و نفسانيت بهره ندارند؛ در برابر ملائك، حيوانات قرار گرفتهاند كه تنها غضب، نفسانيت و غزائر بر آنها حاكم است. در هر حال نه ملك از سير و بر