هدایت شده از حسینیه مقتل
ستند، دریاها با امواجشان و آسمانها با ارکانشان و زمین از همه جوانب و درختان و شاخه های درختان و ماهیان و لجه های دریاها و فرشتگان مقرب و نیز ساکنان آسمانها تمام بر او گریستند. 🔸ای مردم! کدامین دل است که از کشته شدن او از هم نشکافد؟ ! و یا کدامین دل است که برای او ننالد؟ ! یا کدامین گوش است که صدای شکافی را که در اسلام پدید آمده بشنود و کرد نشود؟! 😭ای مردم! ما صبح کردیم در حالی که رانده شدیم، از هم پراکنده شدیم و از وطن خود دور افتادیم، گویا ما فرزندان ترک و کابل بودیم، بدون آنکه جرمی کرده یا ناپسندی مرتکب شده باشیم با ما چنین کردند، حتی چنین چیزی را در مورد نیاکان بزرگوار پیشین خود نشنیده ایم، «و این بجز تزویر نیست». ✳️بخدا سوگند که اگر رسول خدا به جای آن سفارشها، به جنگ با ما فرمان می داد، بیش از این نمی توانستند کاری انجام دهند! ! 🔹انا لله و انا الیه راجعون. چه مصیبت بزرگ و دردناک و دلخراشی و چه اندوه تلخ و بنیان کنی؟! از خدا اجر این مصیبت را که به ما روی آورده است، خواهانم که او پیروز و منتقم است (35) . 🔻صوحان بن صعصعه (36) 🔹در این هنگام، صوحان بن صعصعة بن صوحان عبدی از جای برخاست او مردی زمین گیر بود و از امام عذر خواهی کرد که: پاهای من علیل و ناتوان است. امام سجاد (ع) عذر او را پذیرفت و خشنودی خود را از او ابراز داشت و بر پدرش صعصعه درود فرستاد (37) . 🔻ورود به مدینه 🔸اهل بیت (ع) در روز جمعه هنگامی که خطیب سرگرم خواندن خطبه نماز جمعه بود، وارد مدینه شدند و مصائب حسین (ع) و آنچه را بر او وارد شده بود برای مردم بازگو کردند. داغها تازه شد و باز حزن و اندوه آنان را فرا گرفت و در سوگ شهیدان کربلا نوحه سرایی کرده و می گریستند و آن روز همانند روز رحلت نبی اکرم (ص) بود که تمام مردم مدینه اجتماع کرده و به عزاداری پرداختند. 😭 (س) در حالی که می گریست وارد مسجد پیامبر (ص) شد و روی به قبر پیامبر (ص) کرد و گفت: ✋🏻سلام بر تو ای جد بزرگوار من، 😭خبر شهادت فرزندت حسین (ع) را برای تو آورده ام! 😭پس ناله بلندی از قبر مقدس رسول خدا (ص) برخاست! و چون مردم این ناله را شنیدند بشدت گریستند و ناله و شیون همه جا را گرفت. 🔸سپس علی بن الحسین (ع) به زیارت قبر پیامبر(ص) آمد و صورت بر روی قبر مطهر نهاده گریست (39). راوی گوید: 🔻زینب (س) آمد و دو طرف در مسجد را گرفت و فریاد زد: 😭 یا جداه! من خبر مرگ برادرم حسین را آورده ام. و اشک زینب هرگز نمی ایستاد و گریه و ناله او کاستی نمی گرفت و هر گاه نگاه به علی بن الحسین (ع) می کرد، حزن و اندوه او تازه و غمش افزوده می شد (40). ▪️برخیز و حال زینب خونین جگر بپرس   ▪️از دختر ستمزده حال پسر بپرس ▪️همراه ما به دشت بلاگر نبوده ای   ▪️من بوده ام، حکایتشان سر بسر بپرس ..................................................... 📚پی نوشت ها: 1.نعمان بن بشیر همان کسی است که هنگام ورود مسلم بن عقیل به کوفه از طرف یزید امیر کوفه بود، یزید او را برکنار و به جای او عبید الله بن زیاد را به امارت کوفه برگزید .نعمان به شام آمد و از هواداران معاویه و یزید بود.پس از هلاکت یزید، مردم را به بیعت عبد الله بن زبیر فرا خواند، اهالی حمص با او مخالفت کرده و او را بعد از واقعه مرج راهط در سال شصت و چهار هجری کشتند. (الاستیعاب 4/1496) . 2.قمقام زخار .579 3.تاریخ طبری 5/ .233 4.قمقام زخار .579 5.او جابر بن عبد الله بن عمرو بن حرام انصاری است، مادرش نسیبه دختر عقبه می باشد، در بیعت عقبه ثانیه در مکه با پدرش حضور داشته ولی کودک بوده است؛ بعضی او را از شرکت کنندگان در جنگ بدر ذکر کرده اند؛ او با پیامبر (ص) در 18 غزوه شرکت نمود، و بعد از رسول خدا در صفین در خدمت علی (ع) بوده و از کسانی است که سنت پیامبر بسیار از او نقل شده است؛ او در آخر عمر نابینا گردید؛ در سال 74 یا 78 و یا 79 در سن 94 سالگی در مدینه رحلت نمود. (الاستیعاب 1/219) . 6.الملهوف .82 7.الدمعة الساکبة 5/ .162 21.الملهوف .82 22.ذریعة النجاة .271 .23 «ای کربلا! بدنی را در تو به ودیعه گذاردیم، که بدون غسل و کفن مدفون شد؛ ای کربلا ! کسی را به یادگار در تو نهادیم که او روح احمد و وصی اوست» . 27.مرحوم مجلسی این اشعار را زیاده بر آنچه ما آوردیم، ذکر کرده است؛ به بحار الانوار 45/197 مراجعه شود. 28.شعر از محمد جواد غفور زاده کاشانی (شفق) است. 29.تاریخ طبری 5/ .233 32.«خبر دهنده ای، خبر مرگ بزرگ و سالار مرا داد و دلم را به درد آورد، و با دادن آن خبر مرا بیمار کرد؛ ای چشمان من! اشک بریزید و بسیار بگریید، باز هم اشک بریزید و باز هم بگریید، در سوگ آن کسی که مصیبت او عرش خدا را به لرزه در آورد، و شکوه و جلالت دین را کاست؛ (گریه کنید) بر پسر پیامبر و فرزند وصی او، اگر چه منزل و جایگاه او از ما دور است» . 33.قمقام زخار .581 34.سوره ص: .7 35.الملهوف .84