🍁سوم یا چهارم ابتدایی بود. شب بیست و یکم در خانه پدرم مجلس احیاء و شب‌زنده‌داری بود. به عباس گفتم: دعای مجیر بسیار ساده و روان است؛ اگر بخوانی یک جایزه پیش من داری. مکث کرد، چیزی نگفت. دوباره گفتم: می‌خوانی؟! گفت: می‌خوانم! 🍁اولین باری بود که در جمع می‌خواست دعا بخواند. فرازهایی از دعا را خواند؛ همه به او بارک‌الله و احسنت گفتند. بعضی‌ها که او را نمی‌شناختند سوال می‌کردند: این پسر کیه؟! بعد از آن در جلسات قرآنی مسجد هم شرکت می‌کرد و قرآن را تلاوت می‌کرد. ✍🏻به روایت پدر شهید ♥️🕊 ╔⊰⊱ ⃟🔸════⊰⊱╗ @hoseynieh_ilam ╚⊰⊱════⊰⊱ ⃟🔸╝