در حرم برخیز که داغ دل خود باز بگوییم از غصه ی مردان سرافراز بگوییم از مادر و از کودک همراز بگوییم از قلب ترک خورده ی شیراز بگوییم هر اهل دلی سوخته از این غم و داغ است شمع غم ما واقعه ی شاه چراغ است تا صوت اذان پخش شد از حنجر آیات تا عشق کمر بست به تسبیح و مناجات در اوج ملاقات خدا، اشرف اوقات آمد به حرم قاتلِ سرمست و سیه ذات در ظلمت خود معرکه ی ظلم به پا کرد رگبار به زوار حرم بست و جفا کرد آن قاتل بی رحم چه فکری به سرش بود کز سمت خیابان نه دی گذرش بود از باب رضا آمد و ظلمی دگرش بود در صحن جواد، آن سر بیدادگرش بود «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است» این فتنه، از آشوب منافق صفتان است ای آنکه در این آتش بی داد دمیدی با کشف حجابت به کجا ها تو رسیدی؟ اینقدر از این موج بر آن موج پریدی هی بوق زدی، ناله و فریاد کشیدی هشدار! که همسنگر تو شمر و یزید است بر گردن تو حرمت خون های شهید است هم ایده ی قاتل شدی و فکر سیاهش پاسخ بده آشوبگر! از کار تباهش آن پیر زمین خورده که بوده است پناهش؟ آن کودک ده ساله چه بوده است گناهش؟ این داعشیان فکر زن و بچه ندارند بی منطق و بی عاطفه و بی کس و کارند ای بی خبر، از قبر و قیامت خبرت هست؟ از پنجه ی تدبیر و عدالت خبرت هست؟ بی عاطفه! از مهر و لطافت خبرت هست؟ از مادر و آغوش محبت خبرت هست؟ آن کودک و مادر ز بلا جام گرفتند جان داده، در آغوش هم آرام گرفتند یاران خراسانی! ای مردم مشهد زوار گرانقدر و دل آشفته ی گنبد پرسید دل از قدر شهیدان، سخن آمد «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد» ماییم همه عاشق سلطان خراسان ای کاش بیفتد سوی ما چشم شهیدان این جمعیت آمد پیِ تکریم شهیدان یکپارچه غم شد همه ی کشور ایران تقدیم ره دین همه ی جسم و سر و جان جان ها به فدای لب آن تشنه ی عریان تشییع شد از سم ستوران بدن او در سایه خورشید رها ماند تن او شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e