طنین بغض مؤذن به گوش ماه رسید اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسید.. دوید کینه‌ی مکاره از کمین بیرون همین که رأس مبارک به سجده‌گاه رسید صدای شیون محراب آن چنان برخاست که رفت و رفت و به زاری به قلب چاه رسید زبان نداشت زمانه برای حرف زدن از آن زمان همه‌ی قصه‌ها به آه رسید :: منم که خاکم و اینجا پناهگاه من است کجاست سایه‌ی مهرت که بی پناه رسید.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e