بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گویا به سر رسیده غم انتظــارها از راه آمده است نگــارِ نگـــارها بابا خوش آمدی، قدمت روی چشم من چشمی که خون شده ز غم روزگارها @hosenih این گیسوان مختصرم فرش راه تو باقیش مانده است میان شرارها پاهای کوچکم پر آلاله ها شده بس که دویده ام پی تان در فرارها گفتی مرا دوباره بغل می کنی، ولی دستت کجاست، آه چه شد آن قرارها محو سر تو بودم و خوردم زمین پدر یک مرتبه، دو مرتبه... نه، بلکه بارها خسته شدم پدر، نفسم بند آمده از بس که پا به پا شده ام با سوارها ناز مرا بخر که دلم سخت رنجه است از چشم های خیرۀ این برده دارها صوت خفیف ودست نحیف و تنی ضعیف مانده برای دخترتــــان یادگــارها بال و پر و سر و کمرم را شکسته اند مکسوره ای شدم من از این انکسارها @hosenih مانند مـــادر تو شهید ولایتـــم در زیر تازیــانه و بین فشـــارها با گریه ام بساط ستم را به هم زدم آورده ام بـرای شما افتخـــارها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih